2024-03-28T16:33:36Z
https://ejcp.gau.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=517
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
بررسی امکان تولید علوفه در دو توده کوشیا (Kochia scoparia L.) با کاهش مصرف آب در شرایط شور
جعفر
نباتی
علی
معصومی
محمد
کافی
محمد
زارع مهرجردی
سابقه و هدف: در تمامی مناطق خشک و نیمه خشک، آبیاری برای تولید محصولات زراعی ضروری است، همچنین شور شدن خاک نیز غیر قابل اجتناب است. بنابراین برای تضمین تولید در این مناطق کاشت گونههایی از محصولات با آستانه تحمل بالا و کاهش کم محصول در شرایط کم آب و شور ضروری است. کشاورزی و دامپروری در مناطق خشک و نیمهخشک همواره همراه هم بوده است، بنابراین تهیه علوفه برای دامها یکی از دغدغههای اصلی کشاورزان این مناطق است. کوشیا (Kochia scoparia) گیاهی است یکساله که مقاومت به شوری و خشکی بالایی دارد. این گیاه قادر است با استقرار سریع خود در خاکهای شور، علاوه بر ایجاد یک پوشش محافظتی یک ساله به عنوان یک علوفه جایگزین به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک معرفی شود. بنابراین هدف از این مطالعه ارزیابی میزان تحمل به خشکی کوشیا در شرایط آبیاری با آب شور در مراحل مختلف رشدی با تاکید بر خصوصیات علوفهای کوشیا بود. مواد و روشها: آزمایش در قالب کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقات شوری قطب علمی گیاهان ویژه، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 87 به اجرا درآمد. به منظور شبیهسازی تنش خشکی ابتدای فصل، بین فصل و انتهای فصل یک دوره خشکی چهار هفته ای در هر یک از این مراحل القاء گردید. بدین ترتیب سه تیمار آبی شامل، تیمار شاهد (آبیاری در تمام فصل)، قطع آبیاری به مدت چهار هفته در مرحله رویشی (پس از استقرار گیاه) و قطع آبیاری به مدت چهار هفته در مرحله زایشی (با ظهور اولین گلها) بود. هدایت الکتریکی آب آبیاری برای تمامی تیمارها dSm-12/5 بود. برداشت علوفه پس از اعمال تیمار تنش سوم، بعد از گلدهی انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که که حساسترین مرحله رشد به تنش خشکی از نظر ارتفاع بوته در گیاه کوشیا مرحله رشد رویشی است. در تمامی تیمارهای قطع آبیاری در مراحل مختلف رشدی، تودهی بروجرد از نظر ارتفاع بوته نبست به تودهی بیرجند برتری داشت و در هر دو توده بیشترین کاهش ارتفاع بوته در تیمار قطع آبیاری در مرحله رشد رویشی رخ داد.. تیمارهای تنش خشکی در مراحل مختلف رشد، تاثیر منفی بر تعداد شاخه جانبی کوشیا نداشت و بین اکوتیپهای مورد مطالعه نیز اختلافی از نظر تعداد شاخه جانبی مشاهده نشد. تیمارهای تنش خشکی در مراحل مختلف رشدی بر عملکرد علوفه تر و خشک هر دو توده کوشیا تاثیر منفی معنیداری نداشت. درصد ماده خشک کل در تیمار قطع آبیاری در مرحله زایشی نسبت به تیمارهای شاهد و قطع آبیاری در مرحله رویشی به ترتیب هشت و نه درصد افزیش نشان داد. عملکرد ساقه و برگ در هر دو توده بروجرد و بیرجند تحت تاثیر تیمارهای مختلف قطع آبیاری قرار نگرفت. تیمارهای قطع آبیاری در مرحله رویشی و زایشی به مدت چهار هفته به ترتیب دارای بیشترین و کمترین نسبت برگ به ساقه بود. نتیجه گیری: عملکرد علوفه کوشیا تحت تاثیر تیمارهای قطع آبیاری به مدت چهار هفته در مراحل رویشی و زایشی قرار نگرفت و این گیاه توانایی بسیار بالایی در ترمیم اثرات تنش خشکی در مرحله رویشی نشان داد ضمن اینکه با این روش به مقدار 1200 متر مکعب در هکتار آب صرفه جویی شد. بطور کلی میتوان عنوان کرد که کوشیا دارای ویژگیهایی مورفولوژیکی است که قابلیت تبدیل به یک گیاه علوفهای را دارد. علاوه بر این مکانیزمهای فیزیولوژیک کوشیا در تحمل به شرایط کم آب و شور به عنوان خصوصیات منحصر به فرد آن در مناطق خشک و نیمه خشک، که سایر گیاهان زراعی رایج امکان تولید اقتصادی در این مناطق را ندارند، میتواند این گیاه را به عنوان یک گیاه علوفهای جهت تغذیه دامها در مناطق خشک و شور مطرح کند
تنش خشکی
درصد ماده خشک
عملکرد برگ
عملکرد ساقه
عملکرد علوفه
2017
05
22
1
19
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3554_f9f74b7a4ada7b7553e8d644a2606e9e.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
بررسی تغییرات درصد و اجزای اسانس گیاه بادرشبو در مناطق مختلفی از استانهای آذربایجان شرقی و غربی
سعید
یوسف زاده
سابقه و هدف: بادرشبو (L. Dracocephalum moldavica) گیاهی علفی، یکساله و متعلق به خانواده نعناعیان است. اسانس بادرشبو دارای خاصیت ضد میکروبی و باکتریایی بوده التیام دهنده زخم و جراحات میباشد. اسانس این گیاه در صنایع داروسازی، آرایشی و بهداشتی، غذایی و عطرسازی، کاربردهای فراوانی دارد. گیاهان دارویی مخازن غنی از متابولیتهای ثانویه و مواد موثره اولیه بسیاری از داروها میباشند .مواد مذکور اگر چه اساسا با هدایت فرآیندهای ژنتیکی ساخته میشوند ولی ساخت آنها بطور بارزی تحت تاثیر عوامل محیطی قرار میگیرد. با توجه به تاثیر عوامل محیطی بر درصد و اجزای اسانس گیاهان دارویی، اهمیت گیاه دارویی بادرشبو در صنایع غذایی و آرایشی و بهداشتی و عدم وجود اطلاعات کافی در این زمینه در این تحقیق تاثیر عوامل محیطی بر درصد و اجزای اسانس گیاه دارویی بادرشبو مورد مطالعه قرار گرفت. مواد و روشها: به منظور بررسی درصد و اجزای اسانس پنج جمعیت بادرشبو در پنج منطقه، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی در سال 1392 در سه تکرار انجام گردید. نمونه گیری در کلیه مناطق مورد بررسی، در زمان گلدهی کامل انجام شد. در هر منطقه 3 نمونه مورد بررسی قرار گرفت و این مناطق شامل سلماس، ارومیه، خوی، مراغه و تبریز بودند. رقم اصلاح شده Szk-1 به عنوان شاهد در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه پیام نور مرکز مرند کشت گردید. در این مطالعه درصد اسانس و اجزای اسانس مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از خشک شدن اندام هوایی گیاه (در سایه و هوای آزاد) اسانسگیری از آنها به روش تقطیر با آب انجام شد. به منظور جداسازی و شناسایی ترکیبهای اسانس از دستگاه کروماتوگرافی گازی(GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی(GC-MS) استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد اثر جمعیت بر درصد اسانس در سطح احتمال 5 درصد معنیدار بود. بیشترین (61/0) و کمترین (4/0) میزان اسانس به ترتیب در جمعیتهای سلماس و تبریز بدست آمد. در مجموع سیزده ترکیب از جمعیتهای برداشت شده از مناطق مختلف و رقم اصلاح شده شناسایی شد. مجموع تمامی ترکیبات شناسایی شده از 3/87 تا 96 درصد متغیر بود. ترکیبهای عمده اسانس در گیاه ژرانیال، ژرانیول، نرال و ژرانیل استات بودند. مجموع سه ترکیب نرال، ژرانیال و ژرانیول در جمعیت تبریز (3/57 %) بیشترین و در جمعیت مراغه (9/33 %) کمترین مقدار را نشان دادند. همچنین، جمعیت مراغه بیشترین (3/57 %) و جمعیت تبریز کمترین (6/23 %) میزان ژرانیل استات را تولید کردند. نتیجهگیری: جمعیت سلماس و تبریز به ترتیب بالاترین درصد و میزان ترکیبات اسانس را تولید کردند. در مجموع، میتوان با انتخاب این دو جمعیت بادرشبو ارقامی با خصوصیات زراعی مطلوب تولید کرد.
گیاهان دارویی
متابولیتهای ثانویه
ترکیبات اسانس و ژرانیال
2017
05
22
21
37
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3555_6686d5a59083810138d8a699cd050e14.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
اثر مقادیر نیتروژن و الگوی کشت مخلوط ردیفی بر کمیت و کیفیت علوفه جو (Hordeum vulgare) و نخود فرنگی (Pisum sativum) و نسبت برابری زمین
علی
نخ زری مقدم
سابقه و هدف کشت مخلوط، عمل کشت دو یا چند گیاه زراعی در یک مکان و در یک زمان، یک روش قدیمی و معمول کشت گیاهان بهمنظور استفاده بیشتر از منابع قابل دسترس موثر بر رشد است. در تیمارهای مختلف کشت مخلوط معمولا وزن خشک علوفه، درصد ماده خشک، پروتئین خام، فیبر قابل حل در شوینده خنثی و کربوهیدراتهای محلول در آب نسبت به کشت خالص بهبود مییابد. هدف از این مطالعه تعیین کمیت و کیفیت علوفه تولیدی در کشت خالص و مخلوط جو و نخود فرنگی و همچنین نسبت برابری زمین بود. مواد و روشها آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس در سال زراعی 1391-1390 اجرا شد. عامل کشت مخلوط در پنج سطح شامل کشت خالص جو، کشت خالص نخود فرنگی، کشت مخلوط نواری یک ردیف جو و یک ردیف نخود فرنگی، کشت مخلوط نواری دو ردیف جو و دو ردیف نخود فرنگی، کشت مخلوط نواری سه ردیف جو و سه ردیف نخود فرنگی و میزان نیتروژن در چهار سطح شامل عدم مصرف و مصرف 25، 50 و 75 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار بود. تاریخ کاشت 15 آذر ماه 1390 و تاریخ برداشت شش اردیبهشت ماه 1391 بود. صفات مورد مطالعه شامل عملکرد علوفه خشک، درصد پروتئین، درصد ماده خشک قابل هضم، درصد کربوهیدراتهای محلول در آب، درصد فیبر غیر قابل حل در شویندههای اسیدی، درصد خاکستر و عملکرد پروتئین بود. برای تجزیة آماری دادهها از نرمافزار Ver. 9.1.3 SAS و برای مقایسة میانگینها از آزمون حداقل تفاوت معنیدار (LSD) در سطح احتمال پنج درصد استفاده شد. یافتهها نتایج نشان داد که عملکرد علوفه خشک در سطح یک درصد تحت تأثیر کشت مخلوط، نیتروژن و کشت مخلوط × نیتروژن قرار گرفت. اثر کشت مخلوط بر درصد پروتئین، درصد ماده خشک قابل هضم، درصد کربوهیدراتهای محلول در آب، درصد فیبر غیر قابل حل در شویندههای اسیدی، درصد خاکستر و عملکرد پروتئین در سطح یک درصد معنیدار شد. درصد پروتئین و خاکستر و همچنین عملکرد پروتئین تحت تأثیر مصرف نیتروژن قرار گرفت. حداکثر وزن خشک علوفه با 51/14 و 3/14 تن در هکتار مربوط به تیمار کشت خالص جو با مصرف 75 و 50 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و حداقل آن با 76/3 تن در هکتار مربوط به تیمار کشت خالص نخود فرنگی بدون مصرف نیتروزن بود. تیمار کشت خالص نخود فرنگی دارای بیشترین درصد پروتئین، درصد ماده خشک قابل هضم، درصد کربوهیدراتهای محلول در آب و درصد خاکستر و کمترین درصد فیبر غیرقابلحل در شویندههای اسیدی بود. عملکرد پروتئین در تیمار کشت خالص جو بیش از بقیه تیمارها بود. مصرف نیتروژن باعث افزایش درصد پروتئین، درصد خاکستر و عملکرد پروتئین شد. نسبت برابری زمین در تیمارهای کشت مخلوط کمتر از یک بود. نتیجهگیری تیمار کشت خالص جو همراه با مصرف نیترو ژن بهتر از تیمارهای دیگر از نظر وزن خشک علوفه بود در حالی که تیمار کشت خالص نخود فرنگی بدون مصرف نیتروژن حداقل عملکرد را تولید کرد. تیمار کشت خالص نخود فرنگی از نظر صفات کیفی بهجز درصد خاکستر بهتر از کشت خالص جو و تیمارهای کشت مخلوط بود. در تمام تیمارهای کشت مخلوط نسبت برابری زمین کمتر از یک بود لذا، کشت مخلوط برتری بر تیمارهای کشت خالص نشان نداد.
پروتئین
خاکستر
عملکرد علوفه
نسبت برابری زمین
2017
05
22
39
54
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3556_667671f4ad634875faad4a83f1c05832.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
ارزیابی برهمکنش نیتروژن و آب شور طبیعی بر عملکرد، تعرق تجمعی وکارآیی مصرف آب در کلزا
یعقوب
حسینی
مهدی
همایی
صفورا
اسدی کپورچال
سابقه و هدف: امروزه توسعه کشاورزی پایدار با محدودیت منابع آبهای شیرین روبرو است. منابع آبهای شور و لبشور پتانسیل عظمیی برای تأمین غذای جمعیت در آینده به حساب میآید. بر پایهی تجارب جهانی، گزینه مدیریت بهکار گیری آبهای شور از گزینه توسعه منابع آب شیرین جدید مناسبتر است. از دیگر سو، قابلیت استفاده برخی از عناصر ضروری همچون نیتروژن برای گیاه در خاکهای شور به دلایل مختلف اندک است، غلظت عناصر دیگری مانند کلر در این خاکها زیاد و گاه در حد سمیّتمیباشد. کلزا (Brassica napus L.) یکی از مهمترین دانههای روغنی است. در بسیاری از مناطق جهان یکی از مشکلات توسعه کشت کلزا، تنشهای محیطی است. در ایران نیز در سالهای اخیر توجه زیادی به توسعه دانههای روغنی و از جمله کلزا شده است. لیکن هنوز اطلاعاتی اندک از کارآیی این گیاه در شرایط متغیر محیطی در ایران منتشر شده است. به نظر میرسد مطالعه کارآیی مصرف منابع و نهادهها در شرایط تنشهای محیطی از جمله شوری که همواره در شرایط خشک و نیمه خشک کشور حاکم است از ضرورت برخوردار میباشد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر شوری و نیتروژن بر عملکرد، تعرق تجمعی و کارآیی مصرف آب در تولید دانه کلزا بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر به منظور بررسی برهمکنش شوری و نیتروژن، به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار و با فاکتورهای شوری شامل آب غیرشور (3/0 دسیزیمنس بر متر)، و آبهای شور طبیعی (آبی که به صورت مصنوعی شور نشده و به طور مستقیم از منابع آب شور موجود در طبیعت تهیه شده است) با شوریهای3 ، 6، 9 و 12 دسیزیمنس بر متر و عنصر نیتروژن در چهار سطح صفر (N1)، 75 (N2)، 150(N3) و 300 (N4) میلیگرم نیتروژن در کیلوگرم خاک به صورت نیترات آمونیوم، بر روی گیاه کلزا اجرا شد. تجزیههای آماری با استفاده از نرم افزار Mstat C و مقایسه میانگینها با آزمون حداقل اختلاف معنی دار (LSD) در سطح پنج درصد انجام شد یافتهها: نتایج نشان داد با افزایش شوری، عملکرد نسبی دانه کلزا کاهش و با افزودن نیتروژن به خاک عملکرد افزایش یافت. با افزایش نیتروژن کاربردی، تعرق گیاه و سطوح تعرقکننده آن افزایش یافت. افزایش تعرق گیاه باعث افزایش جذب نیتروژن بهوسیله دانه گردید. با کاربرد نیتروژن تا سطح 75 میلیگرم در کیلوگرم خاک کارآیی مصرف آب افزایش یافت. لیکن کاربرد بیشتر نیتروژن، کارآیی مصرف آب را کاهش داد. با افزایش شوری تا سطح ٦ دسیزیمنس بر متر، کارآیی مصرف آب افزایش و پس از آن کاهش یافت. در شوری 12 دسیزیمنس بر متر، کاربرد نیتروژن به مقدار 150 و 300 میلیگرم در کیلوگرم خاک، کارآیی مصرف آب را افزایش داد. دلیل این امر مربوط به کاهش شدید سطوح تعرق کننده در این شوری میباشد. لیکن کاربرد این مقادیر نیتروژن در شوریهای کمتر، موجب کاهش کارآیی مصرف آب شد. نتیجهگیری: بهطور کلی کاربرد مقادیر بهینهی نیتروژن به هنگام استفاده از آبهای شور در زراعت کلزا میتواند منجر به افزایش عملکرد و ارتقا کارآیی مصرف آب شود.
تنش اسمزی
عملکرد
نیاز آبی گیاه
نیتروژن
2017
05
22
57
73
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3557_e9b332d335d2710c58f944a99f13c4fd.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
استفاده از تلاش بازآوری، عملکرد کمی و کیفی برای شناسایی توده های کنجد متحمل به خشکی در همزیستی با میکوریزا
اسماعیل
قلی نژاد
سابقه و هدف: خشکی یکی از مهمترین فاکتورهای محدود کننده تولید محصول است و یکی از مشکلات مهم و اصلی در بسیاری از مناطق دنیا است. کنجد از جمله گیاهان روغنی میباشد که به دلیل محتوای بالا (52 – 47 درصد) و کیفیت مناسب (میزان کم کلسترول و وجود برخی آنتی اکسیدانها) روغن دانههای آن، نقش مهمی در سلامت انسان دارد. استفاده از کودهای زیستی به منظور کاهش مصرف کودهای شیمیایی و افزایش عملکرد گیاهان، یک مسئله مهم در جهت حرکت به سوی کشاورزی پایدار میباشد قارچهای میکوریزا آرباسکولار، یکی از انواع کودهای زیستی بوده و جزء اصلی فلور محیط ریشه گیاهان در بوم نظامهای طبیعی میباشند یکی از مکانیسم-های افزایش پایداری گیاهان در مقابل تنش کم آبی، استفاده از رابطه همزیستی میکوریزایی میباشد. این آزمایش با هدف شناسایی تودههای محلی کنجد متحمل به تنش خشکی با استفاده از تلاش بازآوری، عملکرد کمی و کیفی در شرایط وجود و عدم وجود گونههای مختلف میکوریزا انجام گرفت. مواد و روشها: این آزمایش به صورت فاکتوریل- اسپلیت پلات با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی هنرستان کشاورزی ارومیه واقع در 12 کیلومتری جاده ارومیه - مهاباد اجرا شد. طول جغرافیایی محل آزمایش 45 درجه و 2 دقیقه و عرض جغرافیایی آن 37 درجه و 32 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا 1332 متر می-باشد. فاکتور اصلی سطوح مختلف آب شامل آبیاری بهینه: آبیاری بعد از 70 میلیمتر ETc، تنش ملایم: آبیاری بعد از 90 میلیمتر ETc و تنش شدید: آبیاری بعد از 110 میلیمتر ETc، فاکتور فرعی شامل دو گونه قارچ میکوریزا Glomus mosseae، Glomus intraradices (در تیمارهای مربوطه در هر چاله 10 گرم قارچ ریخته شده سپس روی قارچ با خاک به اندازه دو سانتیمتر پوشش داده شده و بذرها روی خاک کاشته شدند و مجددا روی بذرها حدود سه سانتیمتر با خاک پوشانده شد) و عدم تلقیح با قارچ میکوریزا و فاکتور فرعی فرعی شامل هشت توده محلی کنجد به نامهای جیرفت 13، محلی طارم زنجان، محلی مغان، ناز چند شاخه، TC-25، TS-3، داراب 14 و دشتستان 5 بود. صفات مورد مطالعه در این تحقیق شامل عملکرد دانه، عملکرد دانه تک بوته، عملکرد بیولوژیک، وزن خشک کل تک بوته، شاخص برداشت، تلاش بازآوری، عملکرد روغن و کلروفیل بودند. یافتهها: بر اساس نتایج آزمایش، تاثیر تنش خشکی و میکوریزا بر کلیه صفات مورد مطالعه به جز شاخص برداشت و تلاش بازآوری معنیدار بود. برهمکنش آبیاری و ژنوتیپ نیز بر تمامی صفات مورد مطالعه به جز تلاش بازآوری معنیدار شد. برهمکنش میکوریزا و ژنوتیپ نیز فقط بر عملکرد زیستی و وزن خشک کل تک بوته معنیدار گردید. تودههای محلی مورد مطالعه در شرایط مختلف تنش خشکی و میکوریزا عکسالعملهای متفاوتی داشتند. نتیجهگیری: مقایسه میانگین نشان داد با افزایش شدت تنش خشکی، کلیه صفات مورد بررسی کاهش معنیداری یافت. تنش شدید خشکی عملکرد دانه و عملکرد زیستی را به ترتیب به میزان 63 و 52 درصد کاهش داد. استفاده از دو گونه قارچ میکوریزا نسبت به حالت عدم مصرف میکوریزا کلیه صفات مورد مطالعه را افزایش داد. در بین تودههای محلی کنجد مورد بررسی در این تحقیق، ژنوتیپهای محلی مغان و محلی طارم زنجان از نظر صفات مورد بررسی بر سایر تودههای محلی برتری داشتند. با توجه به نتایج این تحقیق، جهت بهبود عملکرد دانه تودههای محلی کنجد استفاده از قارچهای میکوریزا به خصوص گونه G.mosseae پیشنهاد میگردد.
"کنجد"
"تلاش بازآوری"
"شاخص برداشت"
"تنش خشکی"
"میکوریزا"
2017
05
22
75
94
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3558_84b980b18dcb67a013d7c43737402039.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
ارزیابی تناسب اقلیمی کشاورزی الگوی کشت زمستانه سیب زمینی(Solanum tuberosum) در استان کرمان
جواد
طایی
وهب
میرباقری
ایرج
امیری
ذبیح اله
اعظمی
چکیده: سابقه و هدف: ارزیابی تناسب اقلیمی روش مناسبی برای تعیین استعدادهای یک منطقه برای توسعه یک الگوی کاشت خاص و مدیریت ریسک خسارت تنش های محیطی مانند تنش خشکی، تنش گرما و سرما میباشد. الگوی "کشت زمستانه" سیبزمینی (Solanum tubersuml. ) یکی از الگوهای کاشت نسبتا جدید در برخی مناطق کشور می باشد که تولید محصول آن همزمان با زمان کاشت الگوهای اصلی کشت سیب زمینی در فصل بهار و کاهش دسترسی این محصول در بازار است، لذا توسعه سطح زیر کشت این الگوی کاشت به دلیل تامین نیاز بازار به این کالا از اهمیت زیادی برخوردار است. این پژوهش به منظور ارزیابی تناسیب اقلیم کشاورزی استان کرمان برای الگوی کشت زمستانه سیب زمینی با استفاده از سامانه اطلاعاتجغرافیایی و روش تحلیل سلسل مراتبی انجامگردید. مواد و روشها: منطقه مورد مطالعه استان کرمان بود و پایگاه دادههای اقلیمی بر اساس دوره مشترک (2007-1989) آماری پارامترهای میانگین دمای حداکثر و حداقل روزانه، سرعت باد، بارش، رطوبت نسبی و ساعات آفتابی تمام ایستگاههای سینوپتیک و اقلیمشناسی پوشش دهندهی منطقه مورد مطالعه ایجاد گردید. شاخصهای اقلیمی مورد استفاده برای ارزیابی تناسب الگوی کشت زمستانه سیبزمینی عبارتند از طول دوره رشد، نیازحرارتی و نیاز فتوپریودی و احتمال وقوع تنشهای حرارتی. شروع، پایان و طول دوره رشد از طریق آستانههای دامنه بردباری سیب زمینی و بر اساس میانگین آمار بلندمدت اقلیمی تعیین شد. نیازهای حرارتی و فتوپریودی بر اساس شاخص روز فیزیولوژیک محاسبه گردید. تنشهای حراراتی هم شامل تنشهای گرما، سرما و یخزدگی بود که احتمال وقوع آنها در طول دوره رشد ارزیابی گردید. لایه شیب منطقه نیز از نقشه مدل رقومی ارتفاع با دقت 250متر با استفاده از نرمافزار ArcGIS9x ایجاد گردید. تحلیلهای آماری شامل محاسبه روایط رگرسیونی و ضریب همبستگی شاخصهای اقلیمی با ارتفاع و سایر شاخص های آماری مرتبط با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیلهای مکانی و زمینآماری با استفاده از نرمافزار ArcGIS9x انجام گرفت. ارزش وزنی لایههای مکانی ایجاد شده به روش تحللیل سلسله مراتبی تعیین شد. در مرحله آخر شاخص های اقلیمی کشاورزی، به منظور تعیین میزان تناسب اقلیمی استان کرمان برای الگوی کشت زمستانه سیبزمنینی همپوشانی گردید. یافتهها: بر اساس نتایج حاصل حداکثرطول دوره رشد ) 110 تا 140روز( برای الگوی زمستانه در ایستگاه های کهنوج، جیرفت و بم و حداقل آن (کمتر از 10 روز ) در ایستگاههای بافت و شهر بابک مشاهده گردید. ارزیابی شاخصهای تنشهای حرارتی نشان داد احتمال وقوع تنش سرما برای قسمتهایی از مناطق جنوبی با ریسکی کمتر از 15 تا 20 درصد و برای مناطق مرتفع مرکزی، شمال و غربی استان بسیارزیاد است. بر اساس نتایج، ایستگاه کهنوج با احتمال وقوع تنش 25 درصد بیشترین ریسک تنش گرما را دارد، احتمال وقوع تنش در ایستگاههای جیرفت و بم به ترتیب تا 20 و 7 درصد کاهش می یابد. در سایر ایستگاه ها احتمال بروز تنش گرما بسیار کم است. ارزیابی شاخص روزهای فیزیولوژیک نشانداد کمترین مقدار این شاخص صفر ) در ایستگاه های بافت و شهر بابک( و بیشترین مقدار آن بیش از 130 روز (ایستگاه کهنوج) است. نتایج وزندهی لایهها به روش تحلیل سلسله مراتبی نشان داد، وزن شاخصهای تعداد روزهای فیزولوژیک، احتمال وقع تنش یخ زدگی، احتمال وقوع تنش سرما، احتمال قوع تنش گرما و شیب به ترتیب به میزان 4206/0، 2028/0، 1947/0، 138/0و 0439/0 و با ضریب دقت 035/0 برآورد شد. نتیجهگیری: نتایج حاصل از پهنهبندی اقلیمی_کشاورزی به روش تحلیل سلسله مراتبی نشان داد قسمتی از مناطق جنوبی و شرقی استان از لحاظ اقلیمی برای الگوی کشت زمستانه مناسب و مناطق مرتفع غربی و مرکزی ضعیف تا نامناسب است، همچنین مناطق شرقی استان شامل دشت لوت است که به دلایل خاص اکولوژیک از توان لازم برای کاربری کشاورزی برخوردار نیست.
اقلیمشناسی کشاورزی
روز فیزیولوژیک
طول دوره رشد
سیستم اطلاعات جغرافیایی
مقایسات زوجی
2017
05
22
95
113
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3559_badba8ce0662ae2a64722fe0616b09a6.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
افزایش عملکرد و بهبود ترکیب اسیدهای آمینه و میزان پروتئین دانه گندم با استفاده از اسید فولیک
عزت اله
اسفندیاری
سابقه و هدف: سوء تغذیه یکی از مشکلات کنونی کشورهای در حال توسعه مانند ایران میباشد که کاهش تنوع غذایی از دلایل آن است. با توجه به اینکه گندم در تغذیه مردم این قبیل کشورها از جایگاه خاصی برخوردار است، محققین تلاش میکنند با افزایش میزان پروتئین و ترکیب اسیدهای آمینه آن بههمراه میزان آهن انباشته شده در دانه، با تامین مواد مورد نیاز بدن به کاهش سوء تغذیه کمک نمایند. با توجه به نقش اسید فولیک در انتقال بنیانهای تک کربنه و تاثیر آن بر بهبود فرآیندهای متابولیسمی، در این پژوهش تاثیر کاربرد خارجی اسید فولیک بر بهبود عملکرد کمی و کیفی گندم مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: در این پژوهش رقم کوهدشت گندم در آزمایش مزرعهای با تراکم 500 بذر در متر مربع و با فاصله 20 سانتیمتر بین ردیفها در تاریخ 15 فروردین 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار کشت گردید. در این پژوهش تیمارهای مورد مطالعه شامل عدم استفاده از اسید فولیک (شاهد) و استفاده از اسید فولیک (پیش تیمار بذور با غلظت 25 میکرومولار اسید فولیک بههمراه اسپری برگی این ویتامین در مرحله ساقهدهی و پیش تیمار بذور با غلظت 25 میکرومولار اسید فولیک بههمراه اسپری برگی این ویتامین در مرحله سنبلهدهی) بود. در این مطالعه عملیات محلولپاشی اسید فولیک در ساعات پایانی روز با استفاده از سمپاش پشتی تلمبهای به میزان 100 میلیلیتر از محلول یاد شده به ازای هر متر مربع انجام گردید. یافتهها: نتایج حاصل نشان داد که در رقم کوهدشت کاربرد خارجی اسید فولیک سبب افزایش میزان عملکرد دانه در مقایسه با شاهد شد. همچنین، میزان پروتئین دانه، اسیدهای آمینه ضروری و عنصر آهن تجمع یافته در دانه در اثر کاربرد خارجی اسید فولیک در مقایسه با شاهد بهطور معنیداری افزایش نشان داد. بهعلاوه کاربرد خارجی اسید فولیک سبب افزایش میزان کلروفیل در برگ پرچم در مقایسه با شاهد گردید. نتیجهگیری: اگرچه در این مطالعه اثرات کاربرد خارجی اسید فولیک بر روی دانه کامل مورد بررسی قرار گرفتهاست و بخشی از عنصر آهن انباشته شده در دانه بههمراه پروتئین در فرآیند آردسازی حذف میگردد، اما با توجه به اثرات مثبت کاربرد خارجی اسید فولیک بر عملکرد، میزان پروتئین دانه، اسیدهای آمینه ضروری و تجمع آهن در دانه گندم میتوان عنوان نمود که کاربرد خارجی اسید فولیک میتواند راهکاری کوتاه مدت، برای بهبود هر دو بعد کمی و کیفی امنیت غذایی و کاهش اثرات منفی سوء تغذیه بهشمار آید.
اسیدهای آمینه ضروری
آهن
اسید فیتیک
سوء تغذیه
2017
05
22
115
128
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3560_e12a57f8f2d90684b8a5901091748db0.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
برآورد پارمترهای مربوط به برخی ارقام غالب ذرت دانهای در کشور به منظور استفاده در مدل مکانیزمگرای APSIM
جعفر
کامبوزیا
سجاد
رحیمی مقدم
رضا
دیهیم فرد
سابقه هدف: مدلهای شبیهسازی امکان مطالعه تأثیر مدیریت کشاورزی بر فعالیتهای تولیدی در محیطهای معین را مهیا میسازد. این ابزارها که به صورت برنامههای کامپیوتری هستند با کمک به مدیریت کشاورزی، امکان تصمیمگیریهای مربوط به استفاده از منابع و نهاده-های کشاورزی را فراهم میسازند. مدل APSIM-Maize میتواند در زمینه مدیریت گیاه استراتژیک ذرت مورد استفاده قرار گیرد اما به کارگیری هر مدلی نیازمند ارزیابی آن مدل میباشد. به همین علت این تحقیق بهمنظور برآورد پارمترهای مربوط به برخی ارقام غالب ذرت دانهای در کشور برای استفاده در مدل مکانیزمگرای APSIMصورت گرفته است. مواد و روش: به منظور پارامتریابی و ارزیابی مدل APSIM-Maize برای سه رقم ذرت، از مجموع دادههای مختلفی استفاده شد. به-طوریکه برای پارامتریابی رقم زودرس سینگل کراس 260 یک مجموعه داده چهار ساله (شهرستان شیراز) به کار برده شد. همچنین برای رقمهای دیررس (سینگل کراس 704) و متوسطرس (ماکسیما) از دادههای دو منطقه (کرمان و خرمآباد) که هر کدام در یکسال انجام شده بودند استفاده شد. با استفاده از این مجموعه دادهها بیوماس، عملکرد دانه، تعداد روز از سبز شدن تا گلدهی، تعداد روز از گلدهی تا رسیدگی فیزیولوژیکی و شاخص سطح برای هر رقم پارامتریابی شد. برای ارزیابی مدل از یکسری مجموعه داده دیگر شامل مقالات چاپ شده در مجلات و همچنین گزاراشات نهایی طرحهای تحقیقاتی انجام شده استفاده شد. برای مقایسه مقدارهای شبیهسازی و اندازهگیری شده سه شاخصهای آماری ضریب تبیین (R2)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) و شاخص توافق (d value) محاسبه شد. در این تحقیق برای تمامی تجزیههای آماری و رسم شکلها از نرم افزار OriginPro 9.1 استفاده گردید. یافتهها: نتایج ارزیابی مشخص کرد که این مدل مراحل گلدهی و رسیدگی فیزیولوژیکی سه رقم در سالها و مناطق مختلف را با دقت خوبی شبیهسازی میکند، بهطوریکه RMSE برای روز تا گلدهی بهترتیب برابر 1 درصد و برای روز تا رسیدگی فیزیولوژیکی برابر 35/1 درصد بود. همچنین نتایج شبیهسازی مدل در روند شاخص سطح برگ دو رقم سینگل کراس 704 و ماکسیما نشان داد که مدل APSIM-Maize روند شاخص سطح برگ این دو رقم را به خوبی شبیهسازی میکند. بهطوریکه RMSE برای رقم سینگل کراس 704 در شهرستان کرمان بهترتیب برابر با 7/16 درصد و برای شهرستان خرمآباد 48/9 درصد بود. همچنین برای رقم ماکسیما در شهرستان کرمان به-ترتیب برابر با 75/16 درصد و برای شهرستان خرمآباد 65/10 درصد بود. در نهایت این مدل با شبیهسازی دقیق شاخص سطح برگ و فنولوژی توانست عملکرد دانه و بیوماس را خوب شبیهسازی کند. پارامترهای ژنتیکی در بین ارقام متفاوت بودند. بیشترین (650) و کمترین (545) بیشینه تعداد دانه در بلال به ترتیب مربوط به ارقام سینگل کراس 704 و 260 بود. این ارقام همچنین از نظر پارامترهای زمان دمایی تجمعی از زمان گلدهی تا رسیدگی و زمان دمایی تجمعی از زمان ظهور تا انتهای فاز جوانی به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار را به خود اختصاص دادند. این در حالی بود که رقم سینگل کراس 260 فقط از نظر سرعت رشد دانه (6/9 میلیگرم در روز) نسبت به دو رقم دیگر دارای برتری بود. در نهایت در بین سه رقم، رقم سینگل کراس 704 با 81/21 تن در هکتار دارای بیشترین ماده خشک تولیدی بود. نتیجهگیری: ارزیابی مدل APSIM-Maize نشان داد که این مدل مراحل فنولوژیکی (روز تا گلدهی و روز تا رسیدگی فیزیولوژیکی) را در ارقام مختلف (با طول دوره رسیدگی متفاوت) با دقت بالایی شبیهسازی میکند، که نشاندهنده ساختار مناسب مدل در شبیهسازی مراحل فنولوژیکی است. همچنین در بین ارقام مختلف ذرت سینگل کراس 704 نسبت به دو رقم دیگر دارای عملکرد ماده خشک، بیشینه تعداد دانه در بلال، زمان دمایی تجمعی از زمان گلدهی تا رسیدگی و زمان دمایی تجمعی از زمان ظهور تا انتهای فاز جوانی بالاتری بود.
APSIM-Maize
ماکسیما
شرایط پتانسیل
2017
05
22
129
147
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3561_1b7118493b4dbb5e260fd54363714ba0.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
اثر انرژیهای ورودی بر عملکرد و برآورد اقتصادی تولید پنبه در استان خراسان رضوی
مهدی
کی دشتی
مهدی
خجسته پور
باقر
عمادی
امین
نیکخواه
سابقه و هدف: تولید پایدار پنبه (.Gossypium hirsutum L) در استان خراسان رضوی نیازمند توجه به جریان انرژی و تحلیل اقتصادی آن میباشد. هدف از این پژوهش بررسی روند مصرف انرژی و تحلیل اقتصادی در نظام تولید پنبه در استان خراسان رضوی میباشد. مواد و روشها: اطلاعات مورد نیاز بهوسیله پرسشنامه و مصاحبه حضوری با پنبهکاران در سال زراعی 92-1391 جمعآوری شد. در این راستا، میزان نهادههای ورودی و خروجی تولید پنبه از جمله نهادههای بذر، نیروی انسانی، ماشینها، سوخت دیزل، کودهای شیمیایی، سموم شیمیایی، کود حیوانی و الکتریسته و عملکرد پنبه ثبت شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که افزوده انرژی و کارایی انرژی تولید پنبه در منطقه به ترتیب 78/18683- مگاژول بر هکتار و 71/0 بود. الکتریسیته و کودهای شیمیایی به ترتیب با سهم 50/70 و 39/12 درصد به عنوان پرمصرفترین منابع انرژی در تولید بودند. میزان انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر تولید پنبه در استان خراسان رضوی به ترتیب 64/5896 و 11/63299 مگاژول بر هکتار محاسبه شدند. نتایج استفاده از تابع کاب داگلاس نشان داد که تأثیر نهادههای انرژی بذر، نیروی انسانی، ماشینهای کشاورزی و سوخت دیزل بر روی عملکرد مثبت و تأثیر نهادههای کودهای شیمیایی، سموم شیمیایی، کود حیوانی و الکتریسیته بر عملکرد پنبه منفی بود. درآمد خالص تولید و نسبت سود به هزینه به ترتیب 9039451 ریال بر هکتار و 21/1 محاسبه شد. نیروی انسانی نیز با 9/42 درصد بیشترین سهم از هزینههای متغیر تولید را به خود اختصاص داد. نتیجهگیری: میزان کارایی انرژی و اقتصادی برای تولید پنبه در استان خراسان رضوی نسبتا کم بود. از دلایل کم بودن میزان کارایی انرژی تولید پنبه در منطقه میتوان به میزان آب آبیاری نسبتاً زیاد و به تبع آن میزان انرژی الکتریسیته مصرفی زیاد برای پمپاژ آب اشاره کرد. سابقه و هدف: تولید پایدار پنبه (.Gossypium hirsutum L) در استان خراسان رضوی نیازمند توجه به جریان انرژی و تحلیل اقتصادی آن میباشد. هدف از این پژوهش بررسی روند مصرف انرژی و تحلیل اقتصادی در نظام تولید پنبه در استان خراسان رضوی میباشد. مواد و روشها: اطلاعات مورد نیاز بهوسیله پرسشنامه و مصاحبه حضوری با پنبهکاران در سال زراعی 92-1391 جمعآوری شد. در این راستا، میزان نهادههای ورودی و خروجی تولید پنبه از جمله نهادههای بذر، نیروی انسانی، ماشینها، سوخت دیزل، کودهای شیمیایی، سموم شیمیایی، کود حیوانی و الکتریسته و عملکرد پنبه ثبت شدند. نتیجهگیری: میزان کارایی انرژی و اقتصادی برای تولید پنبه در استان خراسان رضوی نسبتا کم بود. از دلایل کم بودن میزان کارایی انرژی تولید پنبه در منطقه میتوان به میزان آب آبیاری نسبتاً زیاد و به تبع آن میزان انرژی الکتریسیته مصرفی زیاد برای پمپاژ آب اشاره کرد.
کارایی انرژی
مدلسازی انرژی
نسبت منفعت به هزینه
نیروی انسانی
2017
05
22
149
167
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3562_266e20ce0c3e2de535bbbaf0d470a58a.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
تأثیر کمبود آب برمحتوای نسبی آب برگ، شاخصهای فلورسانس کلروفیل و عملکرد دانه چهار رقم لوبیا چیتی
سمیه
سهیلی موحد
محمدعلی
اسماعیلی
فرهاد
جباری
سرور
خرم دل
عقیل
فولادی
سابقه و هدف: لوبیا چیتی گیاهی حساس به تنش خشکی است، در عین حال در این گیاه از لحاظ مقاومت به خشکی، تنوع ژنتیکی مشاهده میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تنش خشکی بر محتوای نسبی آب برگ، شاخصهای فلورسانس کلروفیل و عملکرد دانهی ارقام لوبیا چیتیL.) vulgaris (Phaseolus کشت شده در استان زنجان اجرا گردید. مواد و روشها: این پژوهش بهصورت کرتهای خرد شده بر پایهی بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار، در مزرعهی تحقیقاتی دانشگاه زنجان انجام شد. سطوح آبیاری شامل شاهد و تنش خشکی در کرتهای اصلی و ارقام لوبیا چیتی شامل محلی خمین، صدری، Ks21193 و Ks21189 در کرتهای فرعی قرار داده شدند. در این آزمایش محتوای نسبی آب برگ، فلورسانس کمینه، فلورسانس بیشینه، فلورسانس متغیر، عملکرد کوانتومی فتوسیستم II و عملکرد دانه اندازهگیری شدند. یافتهها: بر اساس نتایج بهدست آمده اثر تنش خشکی در تمام صفات بهجز فلورسانس بیشینه و برهمکنش تنش خشکی در رقم برای تمام صفات بهجز فلورسانس کمینه و فلورسانس بیشینه معنیدار بود. در این آزمایش مشاهده شد که میزان محتوای نسبی آب برگ، فلورسانس متغیر، عملکرد کوانتومی فتوسیستم II و عملکرد دانه در ارقام در شرایط تنش خشفکی بهطور معنیداری کمتر از شاهد بود. محدودیت آبی عملکرد کوانتومی فتوسیستم II را بهدلیل افزایش F0 (فلورسانس حداقل یا کمینه در شرایط سازگار شده با تاریکی) و کاهش Fm (فلورسانس حداکثر یا بیشینه در شرایط سازگار شده با تاریکی) کاهش داد. نتایج بهدست آمده نشان داد که رقم Ks21189 از بیشترین محتوای نسبی آب برگ (24/74 درصد)، فلورسانس متغیر (2046) و عملکرد کوانتومی فتوسیستم II (70/0) در شرایط تنش خشکی برخوردار بود. در ضمن میزان کاهش محتوای نسبی آب برگ و عملکرد کوانتومی فتوسیستم II در رقم Ks21189 در شرایط تنش خشکی نسبت به شاهد کمتر بود. همین رقم حداکثر عملکرد دانه (6/741 کیلوگرم در هکتار) را در شرایط تنش داشت. این مسئله نشاندهندهی مقاومت رقم Ks21189به تنش خشکی و تحریک این رقم به افت کمتر عملکرد کوانتومی فتوسیستم II در شرایط محدودیت آب میباشد. کمترین محتوای نسبی آب (8/51 درصد)، فلورسانس متغیر (5/1245)، عملکرد کوانتومی فتوسیستم II (63/0) و عملکرد دانه (1/503 کیلوگرم در هکتار) در کرتهایی برآورد گردید که رقم صدری تحت شرایط تنش رطوبتی بهکار برده شد. ژنوتیپ صدری با کاهش عملکرد 18/80 % حساسترین ژنوتیپ به کمبود آب بود. نتیجهگیری: بررسی ضرایب همبستگی، نشانگر همبستگی مثبت و معنیدار، محتوای نسبی آب برگ، فلورسانس بیشینه، فلورسانس متغیر و عملکرد کوانتومی فتوسیستم II با عملکرد دانه میباشد. لذا چنین بهنظر میرسد ارقامی که بتوانند در شرایط تنش خشکی پایداری محتوای نسبی آب برگ و عملکرد کوانتومی فتوسیستم II را حفظ کنند، بهدلیل برخورداری از سرعت فتوسنتز بالاتر، از عملکرد دانه بیشتری برخودار خواهند بود.
تنش خشکی
عملکرد کوانتومی فتوسیستم II
فلورسانس متغیر
Ks21189
2017
05
22
169
190
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3563_30b5201c64e70dbb53594d8b5a0a13d2.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
تاثیر سوپر جاذب بر عملکرد و اجزاء عملکرد نخود (arietinum L. Cicer) در شرایط تنش خشکی انتهای فصل
عباس
ابهری
الهام
عزیزی
بهرام
حارث آبادی
سابقه و هدف آب نقش جدایی ناپذیر هر موجود زنده و یکی از مهمترین عوامل حیات محسوب می شود. با توجه به منابع محدود آب استفاده بهینه از آن ضروری است. اعمال مدیریت صحیح و بکارگیری فنون پیشرفته به منظور حفظ و ذخیره رطوبت خاک و افزایش گنجایش نگهداشت آب از جمله اقدامات موثر برای افزایش کارآیی مصرف آب و در نتیجه بهبود بهره برداری از منابع آب کشور است. با توجه به اهمیت گیاه نخود به عنوان یک منبع تامین کننده پروتئین و از طرف دیگر صدمات جبران ناپذیر تنش خشکی انتهای فصل به عملکرد نخود، اتخاذ روشهای که بتواند سبب افزایش تحمل گیاه به تنش خشکی شود بسیار حائز اهمیت است. پلیمرهای سوپر جاذب از جنس هیدرو کربن هستند که این مواد چندین برابر وزن خود، آب جذب و نگهداری می کنند و در موقع خشک شدن محیط، آب داخل پلیمر به تدریج تخلیه می شود. به این ترتیب خاک به مدت طولانی و بدون نیاز به آبیاری مجدد مرطوب می ماند. میزان کارایی سوپر جاذب در خاک های شن لومی بیشتر از خاک های لوم و رسی است و با افزایش مصرف آن، عملکرد ماده خشک و کارایی مصرف آب نیز افزایش می یابد. در آزمایشی روی ذرت مشخص شد که کاربرد 05/0 درصد ماده سوپر جاذب در خاک رسی، 1/0 درصد در خاک لومی و 3/0 درصد در خاک شن لومی بهترین نتیجه را از نظر تولید ماده خشک و کارایی مصرف آب داشت. بنابراین هدف از این مطالعه تعیین میزان مناسب سوپر جاذب جهت حصول حداکثر عملکرد نخود تحت شرایط تنش خشکی و همچنین تعیین حساسترین مرحله رشدی گیاه نخود به تنش خشکی بود. مواد و روشها به منظور بررسی تاثیر سوپر جاذب بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود رقم هاشم در شرایط تنش خشکی انتهای فصل، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار در سال 92-1391 در شهرستان جغتای انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل تنش خشکی در سه سطح شاهد (بدون تنش)، قطع آبیاری در مرحله شروع گلدهی و قطع آبیاری در مرحله شروع غلافدهی به عنوان عامل اصلی، و مصرف سوپر جاذب در سه سطح صفر، 50 و100 کیلوگرم در هکتار به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. صفات مورد بررسی شامل ارتفاع گیاه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، درصد پروتئین گیاه، وزن هزاردانه، عملکرد اقتصادی و بیولوژیکی و شاخص برداشت بود. یافتهها نتایج نشان داد که قطع آبیاری سبب کاهش عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعدادغلاف، تعداد دانه در غلاف، وزن هزار دانه و میزان پروتئین شد، در حالیکه ارتفاع گیاه و شاخص برداشت، واکنش معنی داری به قطع آبیاری نشان نداد. استفاده از سوپر جاذب باعث تعدیل اثرات تنش خشکی بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود شد. بیشترین عملکرد و اجزای عملکرد در استفاده از 100 کیلوگرم سوپر جاذب حاصل شد. مقدار سوپر جاذب تاثیر معنی داری بر درصد پروتئین نداشت. ولی میزان پروتئین دانه در تیمار قطع آبیاری در مرحله گلدهی با 23/115 کیلوگرم در هکتار بیشتر از تیمار قطع آبیاری در مرحله غلاف دهی با 29/77 کیلوگرم پروتئین در هکتار بود نتیجه گیری در مجموع، نتایج نشان داد که جهت حصول عملکرد دانه مطلوب در شرایط تنش خشکی، استفاده از 100 کیلوگرم در هکتار سوپرجاذب، بهترین نتیجه را داشت.
واژه های کلیدی: پروتئین
تنش خشکی
عملکرد اقتصادی
عملکرد بیولوژیکی
2017
05
22
191
202
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3564_f210d9604964f7b0ef197045b6155713.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
مقایسه واکنش به شوری در ارقام گندم متحمل با ارقام معرفی شده برای شرایط غیرشور
امین
آناقلی
سراله
گالشی
افشین
سلطانی
عباسعلی
نوزی نیا
سابقه و هدف: تنش شوری یک عامل اصلی محدود کننده در کاهش عملکرد محصولات زراعی در دنیا میباشد. تحمل به شوری در بین گیاهان از طریق سه مکانیسم عمده شامل تحمل اسمزی، دفع سدیم و تحمل بافت به تنش شوری واکنش نشان میدهد. مواد و روشها: به منظور مطالعه واکنش به شوری ارقام گندم متحمل به شوری معرفی شده و مقایسه مکانیسمهای آن با ارقام معرفی شده در شرایط غیرشور این آزمایش در سه مرحله آزمایشگاهی(جوانهزنی)، گلخانهای(یک سال) و مزرعهای(دو سال) طی سالهای زراعی 93-1391 انجام گردید. در آزمایش مزرعهای، تیمارهای آزمایشی شامل ارقام متحمل به شوری اکبری، سیستان، ارگ، افق و روشن و ارقام معرفی شده برای شرایط متعارف شامل مروارید، کوهدشت و فلات بودند که در دو شرایط مکانی مختلف شامل ایستگاه شوری آق قلا به عنوان محیط شور و ایستگاه گرگان به عنوان محیط غیرشور به صورت بلوکهای کامل تصادفی و در 4 تکرار کشت شدند. در آزمایش گلخانهای نیز تمامی ارقام فوق در محیط کشت شن و با استفاده از محلول غذائی هوگلند در شوری شاهد و 15 دسیزیمنس بر متر کشت شدند. اندازهگیری میزان رشد پس از شروع تنش در 7 روز اول به صورت روزانه و پس از آن دو روز یک بار بمدت دو هفته انجام گردید. پس از این دوره، میزان سدیم در پهنک برگ اندازهگیری شد. از ارقام کوهدشت، فلات و افق گلدانهائی به غیر از گلدانهای فوق در سه تکرار تهیه شد و با شوریهای 2، 5/7 و 15 دسیزیمنس بر متر از سبز شدن تا انتهای فصل رشد تیمار شدند تا آستانه تحمل و واکنش به شوری در آنها مشخص گردد. در مرحله آزمایشگاهی، میزان جوانهزنی برای ارقام مورد بررسی از شوری صفر تا 30 دسیزیمنس بر متر با فاصله 5 واحد در 3 تکرار اندازهگیری شد تا واکنش به شوری در این مرحله نیز تعیین گردد. یافتهها: بر اساس نتایج، منحنی رشد دو مرحلهای در واکنش به شوری در ارقام مورد بررسی مشاهده گردید بطوریکه در آن اثرات اسمزی تنش شوری به مراتب بیشتر از اثرات ویژه یونی بود. بطورکلی در هفته اول پس از اعمال تنش شوری کاهش رشد تقریباً یکسانی به لحاظ وزن خشک در ارقام حاصل شد هرچند که کاهش سطح برگ بلافاصله پس از اعمال تنش شوری شروع گردید. براساس محاسبات سرعت رشد نسبی در هفته اول، رقم سیستان به عنوان رقم متحمل به تنش اسمزی و رقم فلات به عنوان رقم حساس انتخاب گردید. در ادامه آزمایش و طی دو هفته بعدی کاهش بیشتری در میزان رشد در شرایط شور حادث گردید که این کاهش رشد مربوط به تجمع یونهای سدیم و اثرات ویژه یونی بود. بر اساس مدل دو خطی واکنش به شوری، ارقام فلات، کوهدشت و افق به ترتیب دارای آستانه تحمل به شوری 06/6، 27/5 و 00/4 دسیزیمنس بر متر بودند. بر اساس مدل سیگموئیدی واکنش به شوری نیز این ارقام به ترتیب در شوریهای 86/11، 56/11 و 38/13 دسیزیمنس بر متر به عملکرد نسبی 50 درصد رسیدند. نتیجهگیری: بطورکلی جمعبندی نتایج آزمایشات حاکی از آن است که ارقام معرفی شده با عنوان متحمل به شوری، بیشتر بهدلیل سازگاری با شرایط اقلیمی که در آن تولید و معرفی شدهاند دارای عملکرد مناسب در شرایط شور هستند و هنگامی که در شرایط اقلیمی متفاوت اما شور کاشته میشوند، نمیتوانند خصوصیات تحمل به شوری را بهصورت موثر از خود نشان دهند.
ارقام گندم
اثرات اسمزی
اثرات یونی
مکانیسم تحمل به تنش
آستانه تحمل به شوری
2017
05
22
203
226
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3565_1a949af7f5d68b20e9021e8d068cf447.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
بررسی عملکرد، اجزای عملکرد و صفات رشدی تریتیکاله در شهرستان گرگان تحت تأثیر تاریخهای مختلف کاشت
مارال
نیازمرادی
حسین
کاظمی
فرشید
قادری فر
مقدمه و اهداف: ارزش محصول تولیدی هر گیاه به نهادههای به کار رفته، نور و دمای فصل رشد، که تحت تأثیر تاریخ کاشت است، وابسته میباشد. کاشت گیاه در زمان مناسب به دلیل ایجاد شرایط محیطی مناسب در تمام مراحل رشد، سبب افزایش عملکرد محصول می گردد. با شناخت صحیح عوامل محیطی، نیازهای بوم شناختی رقم مورد کاشت و اثر متقابل رقم با محیط، میتوان تاریخ کاشت تقریبی رقم مورد نظر را تعیین کرد. بنابراین هدف از این اجرای این آزمایش تعیین تاریخ کاشت مناسب گیاه تریتیکاله در شهرستان گرگان و بررسی اثر تیمارهای مختلف کاشت بر عملکرد، اجزای عملکرد و صفات رشدی این گیاه می باشد. مواد و روش ها: در این آزمایش اثر شش تیمار کاشت شامل 7 آبان، 21 آبان، 7 آذر، 21 آذر، 7 دی و 21 دی بر عملکرد، اجزای عملکرد و صفات رشدی تریتیکاله در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان بررسی شد. این آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 93-1392 به اجرا درآمد. در این مطالعه، از رقم ژوانیلو -92، استفاده شد. صفات مورد بررسی عبارت بودند از عملکرد دانه، عملکرد زیست توده، شاخص برداشت، شاخصSPAD، تعداد روز تا گلدهی کامل، طول سنبله، تعداد پنجه بارور، وزن هزار دانه، ارتفاع بوته، وزن ساقه، تعداد دانه در سنبله و درصد دانه های پر و پوک. یافته ها: نتایج این آزمایش نشان داد که بیشترین عملکرد دانه، درص دانه پر و شاخص سبزینگی از تاریخ کاشتهای 7 آبان، 21 آبان و 7 آذر بدست آمد. این تیمارها از نظر اجزای عملکرد (به غیر از وزن هزار دانه، شاخص برداشت و عملکرد زیست توده) تفاوت معنیداری نداشتند. از نتایج دیگر این پژوهش، کاهش عملکرد و اجزای عملکرد تریتیکاله با تأخیر در کاشت از 7 آبان به تاریخ 21 دی ماه میباشد، بهطوریکه این تأخیر، کاهشی به میزان 86/35، 31/34، 86/21، 20، 75/21، 75/15، 16، 15/31 و 40/21 درصد را بهترتیب در تعداد کل بوته، تعداد پنجه بارور، ارتفاع بوته، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، درصد دانه پر و عملکرد زیست توده به دنبال داشت. کاهش ارتفاع بوته و به دنبال آن کاهش میزان عملکرد زیست توده گیاه، منجر به حصول بیشترین شاخص برداشت در تاریخ کاشت 7 آذر به میزان 15/41 درصد شد. نتیجهگیری: بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که کشت رقم ژوانیلو – 92 تریتیکاله در تاریخهای 7 آبان تا 7 آذر در شرایط اقلیمی گرگان، میتواند به تولید عملکرد دانهای در حدود 96/7 – 84/7 تن در هکتار و عملکرد زیست تودهای به میزان 80/19 -06/19 تن در هکتار منجر شود.
رقم ژوانیلو – 92
شاخص برداشت
شاخص سبزینگی
عملکرد زیست توده
2017
05
22
227
249
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3566_89e322575e0900bba7721a0e6c5b3cb8.pdf
مجله تولید گیاهان زراعی
EJCP
2008-739X
2008-739X
1396
10
1
abstract
2017
05
22
1
26
https://ejcp.gau.ac.ir/article_4479_371e83a62101172eae4c885bc3977841.pdf