unavailable
unavailable
چکیدهسابقه و هدف: در دو دهه گذشته در بسیاری از کشورهای آسیایی در پاسخ به افزایش هزینههای تولید، روش استقرار برنج از نشاکاری دستی گیاهچهها به کشت مستقیم تغییر یافته است. تغییر روش استقرار برنج و به تبع آن شیوههای مدیریت آب، خاکورزی و مهار علفهای هرز در کشت مستقیم برنج منجر به تغییر در ترکیب و تنوع فلور علفهای هرز میشود. همچنین، تعداد بیشتر گونههای هرز در شرایط خشکهکاری برنج میتواند منجر به کاهش کارایی راهبردهای مدیریت علفهای هرز شود. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کارایی برخی علفکشهای پسرویشی و فواصل بین ردیفهای کاشت بر کنترل علفهای هرز در کشت مستقیم برنج انجام شد.مواد و روشها: آزمایش در سال 1390 به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتورها شامل فاصله بین ردیفهای کاشت برنج در سه سطح 15، 25 و 35 سانتیمتر و کنترل علفهای هرز در هفت سطح شامل کاربرد شش تیمار علفکشی پندیمتالین، بنتازون، پروپانیل + سینوسولفورون، اکسادیارژیل، کلودینافوپ پروپارژیل + "بروماکسینیل + ام. سی. پی. آ" + بنتازون، ستوکسیدیم سدیم + "بروماکسینیل + ام. سی. پی. آ" + بنتازون و تیمار عاری از علفهرز بود. هر کرت از طول به دو بخش تقسیم شد، یک بخش مورد تیمار قرار گرفت و بخش دیگر به عنوان شاهد بخش تیمار شده در نظر گرفته شد.یافتهها: افت حداکثر شاخص سطح برگ، حداکثر ماده خشک و حداکثر سرعت رشد برنج در اثر مصرف علفکشهای بنتازون (بطور متوسط 68 درصد) و اکسادیارژیل (بطور متوسط 84 درصد) بطور معنیداری بیشتر از کاربرد علفکش پندیمتالین (بطور متوسط 47 درصد) و مخلوط علفکشها (بطور متوسط 41 درصد) بود. همچنین، کمترین میزان کاهش شاخصهای رشدی برنج در رقابت با علفهای هرز در فاصله ردیف 15 سانتیمتر مشاهده شد (بطور متوسط 44 درصد). فاصله ردیف بهطور معنیداری عملکرد و اجزای عملکرد برنج را تحت تاثیر قرار داد. بطوریکه، کمترین میزان افت عملکرد شلتوک در فاصله ردیف 15 سانتیمتر مشاهده شد (83 درصد). تاثیر هیچ یک از تیمارهای کنترل علفهرز بر عملکرد برنج مشابه با تیمار عاری از علفهرز نبود. با این حال، افت عملکرد برنج با کاربرد اختلاطهای علفکشی ستوکسیدیم سدیم + "بروماکسینیل + ام. سی. پی. آ" + بنتازون (56 درصد)، پروپانیل + سینوسولفورون (59 درصد) و کلودینافوپ پروپارژیل + "بروماکسینیل + ام. سی. پی. آ" + بنتازون (59 درصد) بهطور معنیداری کمتر از افت عملکرد بدست آمده با کاربرد سایر علفکشها بود (بطور متوسط 86 درصد). نتیجهگیری: کاربرد اختلاطهای علفکشی مورد ارزیابی در این تحقیق باعث کمترین اختلاف بین شاخصهای رشدی و عملکرد برنج در مقایسه با شاهد عاری از علفهرز شد. در این مطالعه، افت عملکرد برنج در کرتهای آلوده به علفهرز در حدود 98 درصد بود. با در نظر گرفتن چنین افت عملکردی در شرایط عدم کنترل علفهای هرز، افت عملکرد بدست آمده با تنها یک مرتبه کاربرد اختلاطهای علفکشی در طی فصل رشد رضایت بخش به نظر میرسد.
سابقه و هدف: امنیت غذایی مهمترین دغدغه بشر بر روی کره زمین بوده است. از سویی تولیدات کشاورزی همیشه با احتمال خطر در زمینهی نوسان آب و هوا و تغییرات بازارهای بینالمللی همراه بوده است، گرچه این احتمال خطر هرگز بهطور کامل حذف نمیشود، اما میتوان با تخمین میزان محصول قبل از فصل برداشت آنها را به حداقل رساند. در این پژوهش روشهای مختلف تهیه نقشه پوشش گیاهی جهت تعیین نقشه مطلوب عملکرد گندم مورد ارزیابی قرار گرفتند.مواد و روشها: بهمنظور مقایسه سنجش از دور و زمینآمار برای برآورد عملکرد گندم اراضی مزرعه نمونه ، پژوهشی در سال زراعی 91-1390 انجام شد. جهت انجام عملیات میدانی ، 101 نمونه گیاهی در مراحل پنجهزنی، آبستنی، پر شدن دانه و رسیدگی گیاه گندم (3 مرحله شاخص سطح برگ و زیستتوده و یک مرحله عملکرد دانه) از 2500 هکتار اراضی گندم برداشت و متغیرهای گیاهی اندازهگیری شدند. روشهای درونیابی عمومی، جهانی و فصلی کریجینگ اعمال و مدلهای مختلف نیمتغییرنما ترسیم و مدل مناسب برازش داده شد. دقت روشهای درونیابی با کمک معیارهای آماری مختلف ارزیابی شد. همچنین در این تحقیق از 3 تصویر چندطیفی +ETM که با زمان انجام عملیات میدانی انطباق داشتند و همچنین 4 تصویر سالهای قبل استفاده شد. 8 شاخص گیاهی از تصاویر استخراج و ارتباط بین آنها و متغیرهای گیاهی استخراج و نقشه متغیرهای گیاهی با کمک تصاویر تهیه و ارزیابی شد. با برازش مدل لجستیک پیک بین مقادیر عملکرد و متغیرهای گیاهی، نقشه عملکرد با کمک سنجش از دور تهیه و با معیارهای آماری مختلف نقشههای عملکرد بدست آمده مقایسه شدند.یافتهها: نتایج ارزیابی روشهای درونیابی بیانگر برتری مدلهای کروی، نمایی، گوسی و دایرهای نسبت به دیگر مدلها بود. نتایج بررسی شاخصهای استخراج شده از تصاویر ماهوارهای ارتباط معنیدار در سطح آماری 99 درصد بین متغیرهای گیاهی و شاخصهای بدستآمده از تصاویر را در اواخر مرحله پنجهزنی نشان داد. ارزیابی نقشههای عملکرد پیشبینی شده برتری قاطع روش سنجش از دور را نسبت به زمینآمار نشان داد. نتایج بیانگر قابلیت تصاویر ماهوارهای در پیشبینی عملکرد گندم در اواخر پنجهزنی با 715 کیلوگرم در هکتار خطای برآورد است. نتیجهگیری: با توجه به دقت مناسب تکنیک سنجش از دور نسبت به روش زمینآمار و علاوه بر آن آسان و کم هزینه بودن این روش در مقابل زمینآمار، استفاده از سنجش از دور و شاخصهای گیاهی استخراج شده از تصاویر ماهوارههای مربوط میتواند تحول جدیدی در برآورد عملکرد در مقیاس منطقهای باشد. با توجه به اینکه تصاویر برداشت شده توسط ماهواره نمایشی واقعی از وضعیت محصول را تهیه میکنند، میتوانند در مدلسازی رشد کمک قابلتوجهی کنند.
سابقه و هدف:کارکرد دستگاه فتوسنتزی گیاهان شور دوست قسمت عمدهای از تحمل به شوری این گیاهان را به عهده دارد. کوشیا (Kochia scoparia) به عنوان یک گیاه شور دوست در شرایط تنش شوری توانایی تولید زیست تودهی، بالایی دارد. مطالعه فتوسنتز و عوامل وابسته به آن در شرایط تنش شوری میتواند دیدگاه های فیزیولوژیک مناسبی را در درک رفتار این گیاه در مواجهه با تنش فراهم سازد. بنابراین آزمایش مزرعهای به منظور اعمال تنش شوری همراه با حضور سایر عوامل محیطی و پرهیز از شرایط مصنوعی برای مطالعه فتوسنتز و عوامل وابسته اجرا شد.مواد و روشها:بنابراین به منظور بررسی اثر سطوح مختلف شوری بر برخی از خصوصیات فتوسنتزی تودههای مختلف کوشیا، آزمایشی در قالب کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقات شوری قطب علمی گیاهان ویژه، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 88 به اجرا درآمد. دو سطح شوری با هدایت الکتریکی 2/5 و dSm-15/16 بهعنوان کرتهای اصلی و پنج توده بومی کوشیا شامل ارومیه، اصفهان، بروجرد، بیرجند و سبزوار بهعنوان کرتهای فرعی در نظر گرفته شدندیافتهها:نتایج داد افزایش سطح شوری از 2/5 به dSm-15/16، تاثیر معنیداری بر میزان هدایت روزنهای، تعرق، فعالیت فتوسنتزی در گیاه کوشیا داشت. با افزایش سطح تنش شوری از 2/5 به dSm-15/16، هدایت روزنهای کوشیا 29 درصد، میزان تعرق 41/0 میلی مول بر متر مربع بر ثانیه و مقدار فتوسنتز 5/22 درصد افزایش یافت. از طرف دیگر افزایش سطح شوری تاثیر معنیداری بر غلظت کلروفیلa، کلروفیلb، کارتنوئیدها، عدد اسپد، دیاکسیدکربن زیر روزنه، عملکرد کوانتومی فتوسیستم II، میزان زیست توده، کارآیی مصرف آب و غلظت سدیم و پتاسیم در برگ و ساقه نداشت. اختلاف بین تودههای مورد مطالعه از نظر کارآیی مصرف آب، سدیم برگ و ساقه معنیدار بود. بین تودههای مورد مطالعه کوشیا، تودههای اصفهان و سبزوار به ترتیب بیشترین و کمترین کارآیی مصرف آب را دارا بودند. تودههای ارومیه و بروجرد با اختلاف 7/52 درصد به ترتیب کمترین و بیشترین غلظت سدیم در ساقه و با 75 درصد اختلاف به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار سدیم برگ را دارا بودند. برهمکنش سطوح شوری و تودههای مورد مطالعه تنها از نظر میزان هدایت روزنهای و کارآیی مصرف آب معنیدار بود. . هدایت روزنهای در تمامی تودهها بجز توده سبزوار با افزایش شدت تنش شوری افزایش یافت، این میزان افزایش در تودههای اصفهان، بیرجند، بروجرد و ارومیه به ترتیب 9/64، 0/39، 8/38 و 0/13 درصد بود. در تودههای ارومیه و بروجرد با افزایش شدت تنش شوری، کارآیی مصرف آب افزایش پیدا کرد و در سایر تودهها این روند کاهشی بود و بیشترین کاهش مربوط به تودهی اصفهان بود. بررسی میزان همبستگی کلروفیلa با کلروفیلb، کاروتنوئیدها و کل رنگدانهها در سطح شوری dSm-12/5 معنیدار و با افزایش سطح شوری به dSm-15/16 میزان این همبستگیها افزایش یافت. در بین خصوصیات رنگدانههای فتوسنتزی تنها نسبت کلروفیل a به کلروفیل b، همبستگی مثبت و معنیداری با زیستتوده نشان داد.نتیجه گیری:به طور کلی مطالعه برخی از خصوصیات فتوسنتزی تودههای مختلف کوشیا در شرایط آبیاری با آب شور نشان داد که این گیاه دارای تنوع فراوانی از نظر پاسخ فرآیندهای فیزیولوژیک به تنش شوری است، که میتوان از این تنوع جهت اصلاح و گزینش گیاهان متحمل به شوری استفاده کرد.
unavailable
unavailable
unavailable
سابقه و هدف: کینوا (Chenopodium quinoa, Willd) از خانوادهی تاجخروسیان، گیاهی با قدمتی بیش از 5000 سال، بومی منطقه آند در بولیوی، شیلی و پرو و دارای دانههای گرد و ریز است. کینوا در ترکیبات مختلف غذایی بعنوان غذا استفاده میشود، همچنین نحوه طبخ دانههای آن بصورت پلو مشابه برنج بوده و در کشورهای آمریکای جنوبی بنام برنج اینکا معروف است. ارزش غذایی بسیار بالای دانه یا بذر کینوا موجب مقایسه آن توسط سازمان خواروبار جهانی با شیر خشک گردیده است. باتوجه به کاراییها و قابلیت تحمل کینوا به شوری و خشکی، مهمترین عاملی که کینوا را مناسب برای کشت در مناطق خشک و بیابانی مستعد کشت، مینماید، زودرسی آن است، چراکه در انتهای دوره رشد، خشکی یک مشکل مهم برای کینوا محسوب میشود، زودرسی یک استراتژی مهم برای کاهش اثرات آن است.مواد و روشها: جهت شناسایی ژنوتیپهایی با عملکرد بالا و زودرس از بین ژنوتیپهای موجود، 5 ژنوتیپ گیاه جدید کینوا شامل ژنوتیپهای Ames13737، Ames13724، PI634919، PI510550 و PI665272 که از طریق مرکز ملی تحقیقات شوری یزد تهیه شده بودند، در سال 1392 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تکرار کشت و صفات مختلف مورفوفنولوژیک مرتبط با عملکرد (وزن هزاردانه، ارتفاع گیاه، طول ساقه، تعداد خوشه در گلآذین اصلی، قطر ساقه) و زودرسی (روز تا جوانهزنی، روز تا چهار برگی، روز تا تشکیل گلآذین، روز تا مرحله رنگی شدن گل-آذین، روز تا گرده افشانی، زمان شیری شدن بذر، روز تا رسیدگی فیزیولوژیک) مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد ژنوتیپها برای 6 صفت از 12 صفت اندازهگیری شده دارای تفاوت معنیداری بود. براساس ضرایب همبستگی، بیشترین سطح همبستگی مثبت معنیدار بین روز تا ظهور و روز تا رنگیشدن گلآذین میباشد. نتایج ماتریس فاصله اقلیدسی نشان داد ژنوتیپ QA1 با QP1 و نیز QA1، QA2 و QP1 با یکدیگر کمترین و ژنوتیپ QA1 با QP3 بیشترین فاصله ژنتیکی را داشت. نتایج تجزیه به مولفههای اصلی، 3 مؤلفه را مشخص نمود که در مجموع 6/96 درصد از تنوع موجود در بین دادهها را توجیه نمود. مؤلفه اول (عملکرد) 5/45 درصد، مؤلفه دوم (جوانهزنی)، 4/40 درصد و مؤلفه سوم (ارتفاع)، 7/10 درصد از کل واریانس دادهها را توجیه نمود.نتیجهگیری: براساس نتایج تجزیه خوشهای، دو صفت وزن هزاردانه و روز تا شیری شدن به عنوان مهمترین صفات موثر بر انتخاب ژنوتیپهای کینوا جهت اصلاح ژنوتیپهای زودرس و با عملکرد بیشتر، شناسایی شدند. براساس نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی نیز مشخص گردید که ژنوتیپهای QA1، QA2 و QP1 به عنوان سه ژنوتیپ مناسب در برنامههای اصلاح بذر و ژنوتیپ QP2 که صفات رویشی در آن حایز اهمیت بود، میتواند به عنوان ژنوتیپ مناسب جهت برنامههای علوفهای در نظر گرفته شود.
سابقه و هدفاز آنجا که گیاهان دارویی در عرصه های طبیعی در محدودههای جغرافیایی گستردهای پراکنده بوده و جمعآوری و دسترسی به آنها از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست و از طرف دیگر استفاده از رویشگاههای طبیعی، جوابگوی نیاز صنایع داروسازی نخواهد بود، بنابراین، باید نسبت به کشت این گیاهان در سطوح زراعی اقدام نمود. در این راستا، انتخاب تودهها و اصلاح ارقام مناسب، آبیاری بهینه و تغذیه و مدیریت آن، نقش مهمی را در افزایش کمیت و کیفیت گیاهان دارویی و کاهش اثرات منفی ناشی از تنشهای مختلف محیطی بر گیاهان خواهد داشت. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثر تنش خشکی بر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی و کیفی ارقام مختلف گیاه دارویی همیشهبهار در شرایط اعمال و عدم اعمال ورمیکمپوست انجام شد.مواد و روشها بهمنظور بررسی اثر مقادیر ورمیکمپوست بر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی و کیفی ارقام مختلف همیشه بهار (Calendula officinalis L.) تحت سطوح تنش خشکی، آزمایشی به صورت گلدانی در شرایط طبیعی، در قالب اسپلیت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در دانشگاه پیام نور تربت حیدریه در سال 1392 به اجرا درآمد. تیمارهای مورد بررسی شامل دو عامل ورمیکمپوست در دو سطح 0 (عدم کاربرد ورمی کمپوست) و 50 درصد حجمی (نیمی از حجم هر گلدان خاک و نیمی ورمی کمپوست) و تنش خشکی در سه سطح آبیاری در محدوده ظرفیت زراعی (شاهد)، رطوبت 50 و 25 درصد ظرفیت زراعی به عنوان عوامل اصلی و هفت رقم همیشه بهار (چهار رقم ایرانی پرپر و کمپر اصفهانی، پرپر و کم پر تهرانی و سه رقم هلندی Faron، Golden yellow و Dandy) به عنوان عامل فرعی بودند. برای اعمال تنش خشکی، پس از تعیین حد ظرفیت زراعی خاک، آب از دست رفته در هر روز به روش وزنی تامین شد. صفات مورد ارزیابی شامل وزن خشک گل، برگ، ساقه و ریشه، وزن خشک کل گیاه، درصد اسانس و عصاره گلهای گیاه بود. یافتههانتایج نشان داد که با اعمال ورمیکمپوست، کلیه صفات فیزیولوژیکی و درصد اسانس همیشهبهار افزایش یافت. با افزایش تنش خشکی تا سطح 25 درصد ظرفیت زراعی، میزان کاهش وزن خشک اندامهای ساقه، ریشه، برگ و گل به ترتیب معادل 5/36، 8/43، 9/37 و 2/45 درصد در مقایسه با آبیاری در حد ظرفیت زراعی بود. با افزایش تنش خشکی تا آبیاری در 25 درصد ظرفیت زراعی، درصد اسانس نیز به مقدار 1/39 درصد کاهش یافت. ارقام مختلف از نظر اختصاص ماده خشک به اندامهای مختلف، نسبت وزن خشک ریشه به اندامهای هوایی و شاخص برداشت، متفاوت بودند. بیشترین وزن خشک گل در رقم Golden yellow بدست آمد که اختلاف آماری معنیداری با ارقام پرپر اصفهانی و تهرانی نداشت. ارقام کمپر و پرپر اصفهانی، پرپر تهرانی و Golden yellow دارای بیشترین درصد اسانس بودند. اثر متقابل ورمیکمپوست، تنش خشکی و رقم بر وزن خشک کل بوته، وزن خشک ساقه، وزن خشک گل و نسبت وزن خشک ریشه به اندامهای هوایی از نظر آماری معنی دار بود. به طوریکه رقم Foren در شرایط عدم تنش خشکی و اعمال کود، بیشترین مقدار وزن خشک کل بوته و وزن خشک برگ، ساقه، ریشه و گل را به خود اختصاص داد. نتیجهگیریبهطور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که واکنش ارقام مختلف به سطوح تنش خشکی و شرایط تغذیهای متفاوت بود، ولی شرایط تغذیهای بهینه توانست در بهبود رشد و عملکرد ارقام مختلف همیشه بهار موثر باشد و اثرات تنش خشکی را نیز تعدیل کند.
سابقه و هدف: در سالهای اخیر کشت دوبار در سال برنج در مازندران به دلایل شرایط اقلیمی مناسب مورد اقبال جدی قرار گرفته است. بطوریکه پس از برداشت محصول اصلی برنج و در طی فصل تابستان امکان کشت مجدد در سطح وسیع و در بعضی از سالها و شرایط آب و هوایی مناسب وجود دارد. لذا توسعه مدیریتهای مناسب زراعی جهت تولید بهینه محصول ارقام مناسب برنج که جهت کشت مجدد پس از برداشت محصول اصلی برنج و در طی سالهای اخیر معرفی شدند و ارایه این فنآوریها به بهرهبرداران بسیار حائز اهمیت میباشد. بدین جهت این آزمایش به منظور مطالعه مناسبترین زمان نشاکاری و میزان مصرف کود نیتروژن بر خصوصیات زراعی و عملکرد دانه رقم کوهسار در کشت مجدد برنج در موسسه تحقیقات برنج کشور در مازندران ـ آمل در سال زراعی 1391 اجرا شد.مواد و روشها: در این آزمایش رقم برنج کوهسار مورد آزمایش قرار گرفت و اثر دو عامل 1) تاریخ نشاکاری در سه سطح به فاصله 10 روز (18 و 28 مرداد و 7 شهریور) و 2) میزان کود نیتروژن در سه سطح (صفر، 25 و 50 کیلوگرم در هکتار) در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار بررسی شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که اثر اصلی تاریخ نشاکاری بر صفات روز تا 50 درصد گلدهی، شاخص برداشت خوشه، تعداد دانه پر در خوشه و عملکرد دانه در سطح احتمال پنج درصد و ارتفاع بوته، سطح برگ پرچم، تعداد سنبلچههای پوک در سطح احتمال یک درصد معنیدار شد. همچنین اثر میزان نیتروژن بر صفت تعداد پنجه بارور در بوته در سطح احتمال یک درصد و برهمکنش تاریخ نشاکاری و کود نیتروژن نیز بر صفات تعداد پنجه بارور در بوته و شاخص برداشت خوشه در سطح احتمال پنج درصد معنیدار شد. مقایسه میانگین صفات نشان داد که در تاریخ نشاکاری اول (18 مردادماه)، زودترین زمان کاشت در آزمایش، بالاترین میزان تعداد دانه پر در خوشه (93/74)، که جز مهم عملکرد میباشد، و عملکرد دانه (7/4194 کیلوگرم در هکتار) حاصل شد. صفاتی چون ارتفاع بوته، تعداد پنجه بارور در بوته و شاخص برداشت خوشه در دو تاریخ اول و دوم (18 و 28 مردادماه) بالاترین مقدار را نشان دادند.نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از بررسی دو عامل تاریخ نشاکاری و میزان نیتروژن مصرفی مشخص شد که نشاکاری زودتر برنج در تابستان جهت استفاده بهینه از تطابق خصوصیات رشد با شرایط اقلیم (دما و تشعشع) و توجه به مدیریتهای مناسب در سیستم کشت مجدد میتوان عملکرد مطلوبی تولید نمود.
unavailable