ORIGINAL_ARTICLE
اثرات شوری روی کمیت و کیفیت عملکرد ارقام کلزا در غلظت های مختلف دی اکسید کربن هوا
سابقه و هدف شوری آب و خاک از محدودیتهای اصلی کشت در مناطق گرم و خشک از جمله ایران محسوب میشوند. حدود 36 درصد (8/6 میلیون هکتار) از اراضی کشاورزی ایران دارای خاکهای مبتلا به درجات مختلف شوری هستند. حدود 90 درصد روغن خوراکی مصرفی در ایران، وارداتی است و گیاه کلزا با ویژگیهای خاص خود در تمام اقلیمهای کشور قابل کشت و کار است و بهترین زراعت تناوبی برای غلات است که حدود 70 درصد سطح زیر کشت محصولات زراعی را شامل میشوند تحقیقات آزمایشگاهی نشان داده است که با افزایش غلظت CO2، کارآیی مصرف آب، فتوسنتز خالص، تولید زیست توده و عملکرد در اغلب گیاهان افزایش مییابد. بررسی اثرات غنی سازی CO2 هوای آزاد روی رشد کلزای تابستانه نشان داده در پایان مرحله گلدهی زیست توده اندام هوایی به طور معنیدار و تا 40 درصد افزایش می یابد اما در برداشت نهایی افزایش زیست توده و افزایش عملکرد دانه معنیدار نبوده است. یافتههای مذکور احتمال کاهش اثرات شوری روی گیاه کلزا را تقویت میکند، بنابراین بررسی تأثیر افزایش غلظت دیاکسیدکربن بر عکسالعمل ارقام کلزا در شرایط شور ضرورت دارد. مواد و روشها این آزمایش در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرّس و داخل گلدانهایی مشابه انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل سه رقم کلزا شامل اکاپی، RGS003 و زرفام، غلظت شوری (آبیاری با آب شور دارای EC معادل 5 ، 10 و 15 دسی زیمنس بر متر همراه با شاهد بدون شوری) و غلظت CO2 هوا [سه مقدار غلظت معمول CO2 (350 میکرومول بر مول) و غلظت های دو و سه برابر مقدار غلظت فعلی آتمسفر(700 و 1050)] بود. هر سطح تیمار CO2 به عنوان یک محیط (کرت اصلی) در نظر گرفته و دو تیمار دیگر به صورت فاکتوریل در طرح پایه کاملاً تصادفی و در سه تکرار، در هر محیط اعمال شد. گلدانهای 20 کیلویی سیاه رنگ تهیه و با خاک مزرعه پرگردید. برای تهیه شوریهای مختلف از نمک طبیعی و آب شهری با هدایت الکتریکی معادل 588 میکرو زیمنس بر سانتی متر استفاده شد. به منظور اعمال تیمار گاز CO2 اتاقک های رشد در داخل گلخانه به ابعاد، 9 متر طول ، 2 متر عرض و ارتفاع 5/2 متر ایجاد گردید که روی آن با نایلون شفاف پوشانده شد. گازCO2 با استفاده از کپسول تأمین گردید. نتایج و بحث نتایج نشان داد که عملکرد دانه به شدت تحت تأثیر شوری قرار گرفت و از 8/2 تن در هکتار در سطح صفر شوری به 13/1 تن در هکتار در سطح 15 دسیزیمنس بر متر کاهش یافت. شوری بیشترین تأثیر را روی تعداد غلاف در بوته داشت. غلظت CO2اثر معنیداری بر عملکرد و اجزای عملکرد نداشت و تنها در سال دوم آزمایش در سطح ppm1050 توانست تا حدی اثر منفی شوری را جبران کند. عملکرد دانه در هر دو سال اجرای آزمایش به طور کاملا معنیدار تحت تأثیر نوع رقم نیز قرار گرفت. رقم RGS003 بیشترین عملکرد دانه را داشته است. رقم زرفام در رتبه دوم و رقم اکاپی در رتبه سوم قرار گرفته است. افزایش شوری باعث افزایش میزان پروتئین و کاهش میزان روغن در دانه کلزا شد. درصد روغن دانه بی تأثیر از غلظت دیاکسیدکربن بود. میزان روغن در هر سه رقم و در تمام سطوح غلظت دیاکسیدکربن با افزایش شوری کاهش یافته است درصد پروتئین دانه با افزایش شوری و دیاکسیدکربن افزایش یافته است. نتیجه گیری غلظت دیاکسیدکربن اثر معنیداری بر عملکرد و اجزای عملکرد نداشت و تنها در سال دوم آزمایش در سطح ppm1050 توانست تا حدی اثر منفی شوری را جبران کند. افزایش شوری باعث افزایش میزان پروتئین و کاهش میزان روغن در دانه کلزا شد. درصد پروتئین دانه با افزایش دیاکسیدکربن افزایش یافت،
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3429_337f3b6aff7d382a09c75d888028d479.pdf
2017-02-19
1
16
10.22069/ejcp.2017.5651.1425
شوری، کلزا، غلظت دی اکسید کربن
اجزاء عملکرد
عباس
دهشیری
ab_dehshiri@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری رشته زراعت دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
سید علی محمد
مدرس ثانوی
modaresa@modares.ac.ir
2
عضو هیات علمی گروه زراعت دانشگاه تربیت مدرس
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
واکنش صفات مورفولوژیک، اجزای عملکرد و عملکرد کدوی پوست کاغذی (Cucurbita pepo L.) به مدیریت تلفیقی دور آبیاری و کود نیتروژن
سابقه و هدف: کدوی پوست کاغذی از گیاهان دارویی تازه وارد شده به کشور است که بذر و فرآوردههای آن در درمان بسیاری از بیماریها کاربرد دارد. با توجه به اهمیت کدوی پوست کاغذی در صنایع دارو سازی، افزایش خشکسالی در سالهای اخیر و نبود اطلاعات کافی در مورد نیاز کودی این گیاه، آزمایش حاضر با هدف بررسی اثرات دور آبیاری و سطوح مختلف کود نیتروژن بر برخی صفات مورفولوژیک، اجزای عملکرد و عملکرد بذر این گیاه دارویی انجام گرفت. مواد و روشها: آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا در سال زراعی 93-1392 اجرا شد. دور آبیاری (6، 9، 12 و 15 روز) در کرتهای اصلی و سطوح نیتروژن (صفر، 60، 120، 180 و 240 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. آبیاری مزرعه به روش جوی و پشتهای بود و اعمال تیمار آبیاری پس از استقرار کامل گیاه صورت گرفت. کود اوره نیز در سه مرحله کاشت، گلدهی و میوهدهی مصرف شد. صفات مورد بررسی شامل طول بوته، تعداد گره و شاخه در ساقه اصلی، تعداد برگ و میوه در بوته، تعداد دانه در میوه، وزن صد دانه، عملکرد بذر و قرائت کلروفیلمتر بودند. یافتهها: نتایج نشان داد که اثر تیمارها بر طول بوته، تعداد گره و شاخه در ساقه اصلی، تعداد برگ و میوه در بوته، تعداد دانه در میوه، وزن صد دانه، عملکرد بذر و قرائت کلروفیلمتر معنیدار شد. اثر متقابل تیمارها نیز بهجز تعداد شاخه در ساقه اصلی و تعداد دانه در میوه بر بقیه صفات معنیدار شد. بیشترین و کمترین میزان صفات همانند عملکرد بذر (84/84 و 26/25 گرم در مترمربع) بهترتیب از تیمار 180 کیلوگرم نیتروژن در دوره آبیاری 6 روز و عدم کاربرد نیتروژن در دوره آبیاری 15 روز بهدست آمد. تیمار 180 کیلوگرم نیتروژن در دور آبیاری 6 روز با تیمار 180 کیلوگرم نیتروژن در دور آبیاری 9 روز اختلاف معنیدار نداشت. بروز تنش خشکی و کمبود عناصر غذایی بهخصوص نیتروژن در طی مراحل مختلف نمو بهویژه مراحل زایشی به علت کاهش در میزان کلروفیل، کاهش طول دوره فتوسنتز و انتقال مواد حاصل از فتوسنتز جاری و همچنین کاهش سهم انتقال مجدد مواد ذخیره شده، موجب کاهش در اجزای عملکرد و در نهایت کاهش عملکرد بذر میشود. نتیجه گیری: به طور کلی، نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که بیشترین عملکرد بذر در تیمار دور آبیاری 6 روز به همراه مصرف 180 کیلوگرم نیتروژن بهدست آمد، ولی بین این تیمار با تیمار دور آبیاری 9 روز به همراه مصرف 180 کیلوگرم نیتروژن از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود نداشت. لذا، میتوان اظهار داشت که دور آبیاری 9 روز و کاربرد 180 کیلوگرم نیتروژن در هکتار میتواند ضمن صرفه جویی در مصرف آب و کاهش هزینه تولید به ویژه از جانب کود نیتروژن، عملکرد رضایت بخشی نیز تولید کند.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3430_6be5d4814ca48869771bab0df73640f8.pdf
2017-02-19
17
35
10.22069/ejcp.2017.9363.1727
ریخت شناسی
کم آبیاری
گیاه دارویی
مدیریت مصرف منابع
وزن بذر
جواد
حمزه ئی
j.hamzei@basu.ac.ir
1
دانشگاه بوعلی سینا همدان
LEAD_AUTHOR
مجید
بابایی
j.hamzei@yahoo.com
2
دانشگاه بوعلی سینا
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر تنش خشکی، کود شیمیایی و بیولوژیک و هورمون اسید سالیسیلیک بر عملکرد دانه و اجزاء عملکرد در گیاه دارویی گشنیز (Coriandrum sativum L.)
چکیده سابقه و هدف: خشکی یکی از استرسهای اصلی است که اثر نامطلوبی بر عملکرد کمی و کیفی محصولات در بسیاری از نقاط خشک و نیمه خشک دنیا میگذارد و هدف از این تحقیق بررسی تأثیر تنش خشکی، کود شیمیایی و بیولوژیک و هورمون اسید سالیسیلیک بر عملکرد دانه و اجزاء عملکرد در گیاه دارویی گشنیز میباشد. مواد و روشها: آزمایش مزرعهای به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در سال 1393 در استان کرمانشاه اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل آبیاری در سه سطح 60، 90 و 120 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A، کود در چهار سطح عدم مصرف کود (شاهد)، کود اوره به میزان 100 کیلوگرم در هکتار، کود بیولوژیک نیتروکارا و مصرف توام 50 درصد کود اوره + کود بیولوژیک نیتروکارا و اسید سالیسیلیک در دو غلظت صفر و یک میلیمولار استفاده شد. صفات مورد آزمایش شامل تعداد چتر در بوته، تعداد چترک در هر چتر، تعداد بذر در هر چترک، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت بودند. یافتهها: نتایج آزمایش نشان داد که خشکی باعث کاهش تعداد چتر در بوته، تعداد چترک در هر چتر، تعداد بذر در هر چترک، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت گردید. در مقابل اسید سالیسیلیک و مخلوط کود اوره و نیتروکارا سبب افزایش معنیدار در صفات مورد آزمایش شد. اثر متقابل آبیاری × کود صفت تعداد بذر در هر چترک نشان داد که بیشترین و کمترین میانگین به ترتیب در تیمارهای آبیاری پس از 60 میلیمتر تبخیر از تشتک کلاس A و کاربرد توام 50 درصد کود اوره + کود بیولوژیک نیتروکارا با میانگین 25/14 و تیمار آبیاری پس از 120 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A و عدم مصرف کود با میانگین 33/5 بدست آمد و همچنین مقایسه میانگین اثرات متقابل آبیاری × اسید سالیسیلیک بیانگر این موضوع است که بیشترین میانگین تعداد بذر در هر چترک در تیمارهای آبیاری پس از 60 میلیمتر تبخیر از تشتک کلاس A و مصرف اسید سالیسیلیک با میانگین 91/13 و تیمار آبیاری پس از 120 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A و عدم مصرف اسید سالیسیلیک با میانگین 1/6 مشاهده شد و نیز مقایسه میانگین اثرات متقابل تیمارهای مختلف کود × اسید سالیسیلیک نشان میدهد که بیشترین و کمترین تعداد بذر در هر چترک به ترتیب در تیمارهای مصرف توام 50 درصد کود اوره + کود بیولوژیک نیتروکارا و مصرف اسید سالیسیلیک با میانگین 11/11 و تیمار عدم مصرف کود و عدم مصرف اسید سالیسیلیک با میانگین 8 یدست آمد. اثر متقابل آبیاری × کود × اسید سالیسیلیک هم در کلیه صفات آزمایشی (به جز تعداد بذر در هر چترک) معنیدار بود و بیشترین مقدار در تیمار مصرف اسید سالیسیلیک با مخلوط کود اوره و نیتروکارا در شرایط آبیاری معمول (60 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) و کمترین مقدار این صفات در تیمار آبیاری پس از 120 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A و عدم کاربرد کود و عدم مصرف اسید سالیسیلیک بدست آمد. نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده، مصرف اسید سالیسیلیک در غلظت یک میلیمولار و کود بیولوژیک نیتروکارا در رفع اثرات منفی تنش نقش دارند و استفاده از آنها میتواند به طور مؤثری باعث افزایش در عملکرد بذر و اجزاء عملکرد در گیاه گشنیز گردد.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3431_b2be738e2522770aa2049c323748ee3e.pdf
2017-02-19
37
55
10.22069/ejcp.2017.8717.1672
شاخص برداشت
عملکرد بیولوژیک
کود نیتروکارا
گشنیز و وزن هزار دانه
فرهود
یگانه پور
farhoodyeganeh@yahoo.com
1
دانشگاه تبریز
LEAD_AUTHOR
سعید
زهتاب سلماسی
s-zehtab@tabrizu.ac.ir
2
عضو هیئت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه
AUTHOR
جلیل
شفق کلوانق
jalil shafagh@tabrizu.ac.ir
3
عضو هیئت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه
AUTHOR
کاظم
قاسمی گلعذانی
golezani@gmail.com
4
عضو هیئت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تاثیر کاربرد برگی فولات در مراحل مختلف رشدی بر عملکرد کمی و کیفی گندم
سابقه و هدف: گندم یکی از مهمترین گیاهان زراعی است که در تغذیه مردم به ویژه در کشورهای در حال توسعه مانند ایران از جایگاه خاصی برخوردار است. همچنین، به دلیل کاهش تنوع غذایی مردم و عدم دریافت کافی ریزمغذی ها، سوء تغذیه و کم خونی ناشی از فقر آهن از مهمترین مشکلات تغذیه ای این جوامع به شمار می آید. امروزه محققین تلاش می کنند که ضمن افزایش عملکرد گندم، ریزمغذی های انباشته شده در دانه گندم مانند آهن را افزایش داده و به کاهش سوء تغذیه کمک نمایند. با توجه به نقش فولات در انتقال بنیان های تک کربنه، در این پژوهش تاثیر کاربرد برگی فولات در مراحل مختلف رشدی بر عملکرد کمی گندم و تجمع آهن در دانه آن، مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: بهمنظور بررسی اثر کاربرد برگی فولات در مراحل مختلف رشدی بر عملکرد و میزان آهن انباشته شده در دانه گندم، رقم کوهدشت گندم در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1392 کشت شد. سپس، در مراحل ساقهروی، سنبلهدهی، شیری و خمیری دانه بههمراه تمامی مراحل یاد شده، فولات با مقدار 50 میکرومولار بر روی بوتههای گندم در ساعات پایانی روز اسپری شد. یافتهها: نتایج حاصل نشان داد که اسپری برگی فولات در مراحل فنولوژیکی مختلف گندم سبب افزایش ارتفاع بوته، سطح برگ پرچم و تعداد پنجههای بارور در مقایسه با شاهد گردید. اما تعداد سنبلچه در سنبله در هیچ یک از مراحل رشدی گندم از اسپری برگی فولات متاثر نشد. در مقابل درصد گلچههای عقیم در سنبله در اثر تیمار بوتههای گندم با فولات در تمامی مراحل رشدی، به استثنای مرحله سنبلهدهی، بهطور معنیداری کاهش یافت. همچنین اسپری برگی فولات تعداد دانه در سنبله را در همه مراحل رشدی بهجز مرحله شیری دانه در مقایسه با شاهد افزایش داد. وزن هزار دانه فقط در مراحل شیری و خمیری دانه بههمراه تیمار ترکیبی از اسپری برگی فولات بهطور معنیداری متاثر شد. عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در اثر اسپری برگی فولات در تمامی مراحل فنولوژیک افزایش معنیداری در مقایسه با شاهد نشان داد. همچنین، کاربرد برگی فولات میزان آهن موجود در دانه گندم را به استثنای مرحله ساقهروی، در مقایسه با شاهد بهطور معنیداری افزایش داد. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر مثبت کاربرد برگی فولات بر عملکرد و تجمع آهن در دانه گندم و جایگاه خاص این محصول در تغذیه مردم کشور و شیوع کم خونی ناشی از فقر آهن، کاربرد برگی فولات می تواند به عنوان یک راهکار کوتاه مدت برای افزایش عملکرد گندم و تامین ریزمغذی آهن مورد نیاز مردم به شمار آید. همچنین، بهبود هر دو بعد کمی و کیفی امنیت غذایی از دیگر مزیت های این روش می باشد.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3432_e2f0760a60b5f1f1bb1f358b46e23297.pdf
2017-02-19
57
70
10.22069/ejcp.2017.9813.1766
پنجه بارور
تعداد سنبلچه در سنبله
عملکرد اقتصادی و عملکرد بیولوژیک
وزن هزار دانه
عادل
جوادی
javadi1363@gmail.com
1
دانشگاه مراغه
AUTHOR
عزت اله
اسفندیاری
esfandiariezatollah@yahoo.com
2
دانشگاه مراغه
LEAD_AUTHOR
علیرضا
پورمحمد
3
دانشگاه مراغه
AUTHOR
آرمن
آوانس
4
دانشگاه مراغه
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی ساختار ژنتیکی خانواده های ناتنی یونجه با استفاده از نشانگرهای ایزوزیمی
سابقه و هدف: یونجه با دارا بودن ساختار ژنتیکی (32=x4=n2) اتوتتراپلوئیدی و دگرگشنی، تنوع ژنتیکی بالای دارد. در واقع تنوع ژنتیکی پیش نیاز گزینش در برنامههای بهنژادی برای بهبود صفات، تولید ارقام جدید و سازگار میباشد. . نشانگرهای آنزیمی نشان دهنده این هستند که میتوان از الگوی وراثت تتراسومیکی برای آنالیز تنوع ژنتیکی استفاده کرد. هدف از این پژوهش تعیین میزان تنوع ژنتیکی و گروهبندی جمعیتهای یونجه مورد مطالعه براساس وجود و عدم وجود نوار آنزیمی است. مواد و روشها: دراین پژوهش تنوع ژنتیکی 12 خانواده ناتنی یونجه با استفاده از الکتروفورز آنزیمی مورد مطالعه قرار گرفت. تعداد 35 بوته از هر خانواده در گلدانهای مجزا در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز کشت شدند و مورد تجزیه آنزیمی (روبیسکو، سوپراکسید دیسموتاز، استراز و پراکسیداز) قرار گرفتند. یافتهها: از نظر نشانگرهای آنزیمی، آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز و روبیسکو هر کدام یک نوار تک شکل در همه خانوادهها نشان دادند و آنزیم استراز و پراکسیداز در دو ناحیه واجد نوارهای چند شکل بودند. دادههای به دست آمده بر اساس وجود و عدم وجود نوار آنزیمی (0و1) در 11 نوار ایزوزیمی چند شکل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تفسیر ایزوزیمی حاکی از تنوع بالای درون خانوادهها و پایین بودن بین خانوادهها بود. میزان متوسط هتروزیگوسی 289/0 برآورد شد. فاصله ژنتیکی نی در تفسیر ایزوزیمی کم و بین 248/0 تا 373/0 بود. تجزیه خوشهای بر اساس ضریب شباهت ژاکارد و به روش UPGMA خانوادهها را به دو گروه تقسیم نمود به طوری که 11 خانواده ناتنی یونجه در یک گروه و تنها خانواده ناتنی چالشته در گروه دیگر قرار گرفت. نتیجهگیری: بهنظر میرسد که میتوان در صورت تایید پایداری نشانگرهای ایزوزیمی مورد مطالعه، از آنها در تحقیقات آینده برای استفاده در برنامههای اصلاحی یونجه استفاده کرد. یافتهها: از نظر نشانگرهای آنزیمی، آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز و روبیسکو هر کدام یک نوار تک شکل در همه خانوادهها نشان دادند و آنزیم استراز و پراکسیداز در دو ناحیه واجد نوارهای چند شکل بودند. دادههای به دست آمده بر اساس وجود و عدم وجود نوار آنزیمی (0و1) در 11 نوار ایزوزیمی چند شکل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تفسیر ایزوزیمی حاکی از تنوع بالای درون خانوادهها و پایین بودن بین خانوادهها بود. میزان متوسط هتروزیگوسی 289/0 برآورد شد. فاصله ژنتیکی نی در تفسیر ایزوزیمی کم و بین 248/0 تا 373/0 بود. تجزیه خوشهای بر اساس ضریب شباهت ژاکارد و به روش UPGMA خانوادهها را به دو گروه تقسیم نمود به طوری که 11 خانواده ناتنی یونجه در یک گروه و تنها خانواده ناتنی چالشته در گروه دیگر قرار گرفت. نتیجهگیری: بهنظر میرسد که میتوان در صورت تایید پایداری نشانگرهای ایزوزیمی مورد مطالعه، از آنها در تحقیقات آینده برای استفاده در برنامههای اصلاحی یونجه استفاده کرد.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3433_a278a6c43127cb4480534161bac03efa.pdf
2017-02-19
71
84
10.22069/ejcp.2017.2013.
بررسی اکوتیپهای یونجه زراعی با استفاده از نشانگرهای ایزوزمی
وحید
نصرالله زاداصل
1
پیام نور
AUTHOR
حسین
محمدزاده جلالی
jalaly1365@yahoo.com
2
پژوهشگر مرکز بیوتکنولوژی شمالغرب و غرب کشور
LEAD_AUTHOR
مهری
یوسفی
3
دانشگاه تبریز
AUTHOR
مصطفی
ولیزداه
mvalizadeh@tabrizu.ac.ir
4
گروه به نژادی و بیوتکنولوژی گیاهی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
AUTHOR
سجاد
محرم نژاد
sm.chakherlo@yahoo.com
5
گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر پرایمینگ فیزیکیبذر بر فنولوژی، برخی صفات فیزیولوژیک و اجزای عملکرد گندم در کشت تأخیری
سابقه و هدف برخی از زارعین به دنبال برداشت گندم پاییزه در اوایل تابستان نسبت به کشت سویا به عنوان زراعت ثانویه مبادرت میکنند. کشت به موقع سویا در این شرایط برای توفیق در زراعت آن مهم است. به منظور استفاده هر چه بهتر از زمین، با بهرهبرداری از فناوری های خاص میتوان ضمن برداشت تا حدودی زودتر گندم بدون تغییر محسوس در عملکرد، دوره رشدی مناسبی را برای زراعت ثانویه نیز فراهم آورد. استقرار مناسب گیاه زراعی یکی از چالشهای اصلی در تولید است و اهمیت آن برای زارعین همانند محققان مشخص شده است. پرایمینگ بذر به عنوان یک فناوری جهت افزایش سرعت و یکنواختی سبز کردن، بنیه بالا و بهبود عملکرد در گونههای زراعی شناخته شده است. در مطالعهای امواج اولتراسونیک به تسریع در سبز کردن و رسیدگی زود هنگام (10-5 روزه) گیاهان زراعی منتج شد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر پیش تیمارهای فیزیکی بذر بر استقرار گیاهچه، دوره رشد و عملکرد گندم پاییزه رقم الوند در کشت های به موقع و تأخیری انجام شد. مواد و روشها این آزمایشها در گلخانه و مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال زراعی 93-1392 اجرا گردید. فاکتورهای مورد مطالعه شامل قرار دادن بذرهای گندم در معرض اشعه های اولتراسونیک، لیزر، میدان مغناطیسی، گاما و بتا در مدتهای 5/3 و 5 دقیقه و تاریخهای کاشت 5 و 25 مهر ماه بودند. تجزیه آماری دادهها با بهرهگیری از نرمافزار MSTAT-C انجام یافت. از تجزیه واریانس برای آزمایش معنیداری منابع تغییرات و از آزمون LSD (05/0 P) برای مقایسه اختلاف بین میانگینها استفاده گردید. یافته ها تمامی پیش تیمارهای بذر در مقایسه با بذرهای شاهد، بهبود ضریب یکنواختی سبز کردن را به دنبال داشت. شاخص قدرت گیاهچه به طور معنیداری به انواع تیمارهای بذر پاسخ مثبت نشان داد. اختلاف معنیداری از لحاظ زمان بین کاشت تا برداشت بین تیمارهای لیزر، گاما و بتا وجود نداشت. بذرهای گندم تحت تیمار با میدانهای مغناطیسی، امواج اولتراسونیک و کوتاه مدت اشعه گاما، از کلروفیل بیشتری در برگ ها برخوردار بودند. تیمار اشعه گاما به مدت 5/3 دقیقه همانند تیمار های میدان مغناطیسی و اولتراسونیک، بذر های سنگینتر با وزن هزار دانه معادل 5/50 گرم را تولید کرد، در حالی که مقدار این صفت در سایر تیمارها و شاهد فقط 5/40 گرم بود. اختلاف معنیداری بین عملکرد بذر حاصل از تاریخهای کاشت به موقع و تأخیری مشاهده نگردید و مقدار آن به طور متوسط از 334 گرم در مترمربع در شاهد تا 1/480 گرم در مترمربع در اشعه های لیزر، بتا و بلند مدت گاما در حال تغییر بود. نتیجه گیری تیمار فیزیکی بذر گندم پاییزه رقم الوند با میدان مغناطیسی، امواج اولتراسونیک و کوتاه مدت اشعه گاما میتواند به صورت مؤثر جهت بهبود رشد، ظهور به موقع فرآیندهای فنولوژیک و پایداری عملکرد در شرایط کشت تأخیری مورد استفاده قرار گیرد.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3434_0a0cd7d09e9c26ed3afea8bce093fc6c.pdf
2017-02-19
85
101
10.22069/ejcp.2017.9272.1721
کلروفیل
کشت تأخیری
استقرار گیاهچه
امواج اولتراسونیک
بهرام
میرشکاری
mirshekari@iaut.ac.ir
1
هییت علمی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیرتیمارهای پیشکاشت و میزان نیتروژن بر خصوصیات کیفی و کمی ذرت سیلویی هیبرید سینگل کراس 704
سابقه و هدف: با توجه به مضرات و آلودگیهای کاربرد کودهای شیمیایی، نیاز به کاهش مصرف این نهادهها و یافتن راهکارهای اکولوژیک جهت تأمین نیاز غذایی گیاهان زراعی احساس میشود. یکی از این راهها استفاده از گیاهان پیشکاشت مناسب میباشد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف ارزیابی تأثیر تیمارهای پیشکاشت و مدیریت سطوح مصرف نیتروژن بر خصوصیات کیفی علوفه ذرت اجرا شد. مواد و روشها: آزمایش در مزرعه پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی کرج در سال زراعی 93-1392 اجرا شد. آزمایش بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار به اجرا درآمد. فاکتور اصلی شامل تیمارهای پیشکاشت در چهار سطح (پرکو، بوکو، آیش و کود دامی) و فاکتور فرعی شامل سطوح کود نیتروژن در سه سطح (120، 240 و 360 کیلوگرم در هکتار از منبع اوره) بود. پرکو و بوکو گیاهانی از خانواده شب بوئیان هستند که در صورت برگشت به خاک سبب افزایش ماده آلی می شوند. بذور ذرت رقم سینگل کراس 704 با تراکم 12 بوته در مترمربع توسط دستگاه ردیفکار پنوماتیک کشت شد. در پایان فصل، صفات کیفی و کمی علوفه شامل درصد ماده خشک قابلهضم، درصد قندهای محلول در آب، درصد پروتئین خام، درصد فیبرهای غیرمحلول در شوینده اسیدی، درصد فیبرهای غیرمحلول در شوینده خنثی، درصد خاکستر کل و عملکرد علوفه تعیین شد. تجزیه دادهها با استفاده از نرمافزار SAS (Version 9.1.3) و مقایسه میانگینها با آزمون LSD در سطح احتمال 5 درصد انجام شد. یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد تأثیر تیمارهای پیشکاشت بر ماده خشک قابلهضم، فیبر قابلحل در شوینده خنثی و عملکرد علوفه در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود، بهطوریکه در تمامی صفات، پیشکاشتِ پرکو و بوکو برترین تیمار نسبت به تیمارهای آیش و کود دامی بودند. بیشترین عملکرد علوفه تحت تأثیر تیمار پیشکاشت پرکو (23/78 تن در هکتار) و کمترین عملکرد علوفه مربوط به تیمار کود دامی (71/63 تن در هکتار) بود. تأثیر سطوح نیتروژن بر ماده خشک قابلهضم، فیبر قابلحل در شوینده خنثی و عملکرد علوفه در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود، بهطوریکه با افزایش مصرف نیتروژن، میزان این صفات افزایش یافت. اثر متقابل تیمارهای پیشکاشت و سطوح نیتروژن بر قندهای محلول در آب، پروتئین خام، فیبر قابلحل در شوینده اسیدی و خاکستر کل در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود؛ بهطوریکه تیمار پیشکاشت پرکو و مصرف 240 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، بالاترین مقادیر صفات مذکور را ایجاد کرد. بیشترین درصد پروتئین خام تحت تأثیر تیمار پیشکاشت پرکو و میزان 240 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به میزان 07/9 درصد و کمترین درصد پروتئین خام مربوط به تیمار کود دامی و مقدار 120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به میزان 6/4 درصد بود. نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش کاربرد تلفیقی کودهای آلی با کود شیمیایی نیتروژن، باعث افزایش صفات کمی و کیفی مورد بررسی در ذرت سیلویی شده است. از این رو با کاربرد کودهای آلی، ضمن کاهش قابل توجه در مصرف کود شیمیایی نیتروژن می توان اثرات سوء زیست محیطی آنها را کاهش داد. نتایج آزمایش نشان داد پیشکاشتهای پرکو و بوکو تأثیر مثبت و قابلتوجهی بر پارامترهای کیفی و کمی ذرت سیلویی داشته و واکنش ذرت سیلویی به محصول پیشکاشت متفاوت میباشد. بهطورکلی می توان گفت که کشت گیاهان پیش کاشت و برگشت بقایای آنها به خاک موجب حاصلخیزی خاک و بهتبع آن بهبود صفات کمی و کیفی ذرت سیلویی شده و می تواند یکی از راه های نیل به کشاورزی پایدار محسوب گردد.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3435_8832d5e73af38aa89f6217922a0b989b.pdf
2017-02-19
103
120
10.22069/ejcp.2017.10508.1823
بوکو
پرکو
پروتئین خام
قندهای محلول در آب
ماده خشک قابلهضم
امیرصالح
بغدادی
amirsaleh.baghdadi@kiau.ac.ir
1
گروه زراعت، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
LEAD_AUTHOR
مهیار
بالازاده
mahyarcell@yahoo.com
2
گروه زراعت، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
AUTHOR
علی
کاشانی
alro_kaschani@yahoo.de
3
گروه زراعت، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
AUTHOR
فرید
گل زردی
f.golzardi@areeo.ac.ir
4
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر تنش خشکی بر خصوصیات فیزیولوژیکی و عملکرد دانه آفتابگردان در سطوح مختلف نیتروژن
سابقه و هدف: در شرایطی که گیاه آفتابگردان با تنش رطوبت مواجه باشد لازم است که مدیریت کاشت به گونهای تغییر یابد که ضمن بدست آوردن عملکرد قابل قبول بر بازده مصرف منابع تولید افزوده گردد، این امر از یک طرف از هزینه تولید میکاهد و از طرف دیگر ممکن است از مصرف بی مورد نیتروژن که با افزایش عملکرد همراه نیست جلوگیری به عمل آورد. و در ضمن به حفظ یا بهبود کیفیت آبهای زیرزمینی کمک کند. مواد و روشها: این تحقیق در تابستان سال 1389 در مزرعهای واقع در شهرستان حمیدیه که از شهرستانهای استان خوزستان میباشد (عرض جغرافیایی 31 درجه و 33 دقیقه و طول جغرافیایی 48 درجه و 10 دقیقه با ارتفاع 13 متر از سطح دریا) اجرا شد. خاک محل انجام تحقیق دارای بافت رسی- لومی با 7/7 = pH ، هدایت الکتریکی 3/1 دسی زیمنس بر متر و نیتروژن کل 08/0 درصد بود. به منظور بررسی اثر تنش خشکی بر خصوصیات فیزیولوژی و عملکرد گیاه آفتابگردان در سطوح مختلف نیتروژن این پژوهشی با استفاده از آفتابگردان هیبرید میانرس ایروفلور اجرا شد. این پژوهش بصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیــمار آبیاری به عنوان کرت اصلی در سه سطح آبیاری مطلوب، تنش ملایم رطوبتی و تنش شدید رطوبتی که به ترتیب آبیاری بر اساس تخلیه 50 ، 70 و 90 درصد رطوبت قابل استفاده اعمال گردید. و تیمار نیتروژن به عنوان کرت فرعی در سه سطح 80 ،140 و 200 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار اعمال شد. یافتهها: نتایج نشان داد عملکرد دانه و مقادیر پرولین و کلروفیل a و b تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند. تنش خشکی باعث کاهش معنیدار عملکرد دانه، میزان کلروفیل a و b و میزان رطوبت نسبی برگ گردید، اما میزان پرولین گیاه را افزایش داد. علت اصلی کاهش عملکرد دانه در تیمارهای تنش خشکی، کاهش تعداد دانه در طبق و وزن دانه بود. ببین مقادیر مختلف مصرف نیتروژن از لحاظ عملکرد دانه، درصد پروتئین و میزان کلروفیل a و b اختلاف معنیدار بود. با افزایش کار برد نیتروژن در شرایط آبیاری مطلوب و تنش ملایم خشکی، این صفات بطور معنیدار افزایش یافتند. نتیجه گیری: در این تحقیق در شرایط تنش شدید خشکی مصرف مقادیر کم نیتروژن و در شرایط مطلوب تا تنش ملایم خشکی مصرف مقدار 140 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار مناسب بود. بنابراین با توجه به گوناگونی شرایط محیطی از نظر آبیاری، مقادیر مختلف نیتروژن ( کاربرد 80، 140 و 200 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) برای افزایش عملکرد دانه آفتابگردان رقم ایروفلور ایجاد شرایط مطلوب از نظر تامین آب و مدیریت در مصرف نیتروژن حائز اهمیت میباشد.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3436_22f9db795ad86f309bf6f9fb14f75fd0.pdf
2017-02-19
121
136
10.22069/ejcp.2017.10676.1841
آفتابگردان
تنش خشکی
نیتروژن
عملکرد
رقم ایروفلور
مانی
مجدم
manimojaddam@yahoo.com
1
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز
و مدیر ارتباط با صنعت دانشگاه آزاد واحد دهواز
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر گیاهان کود سبز و منابع مختلف نیتروژن بر بیومس علفهای هرز و برخی خصوصیات رشدی کلزا
به منظور بررسی تأثیر گیاهان کود سبز و منابع مختلف نیتروژن بر روی برخی از خصوصیات رشدی و وزن خشک علفهای کلزا در سال زراعی 93-1392 آزمایشی در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. آزمایش به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل گیاهان کود سبز در پنج سطح (آیش ، ارزن، ماش، جو و کشت مخلوط ماش و ارزن) به عنوان فاکتور اصلی و منابع مختلف نیتروژن در سه سطح (صفر، 100% نیتروژن شیمیایی و 50% نیتروژن شیمیایی+ کود بیولوژیک نیتروکسین(تلفیقی)) به عنوان فاکتور فرعی بود. به منظور تعیین شاخص سطح برگ و وزن خشک علف های هرز مزرعه کلزا، سه مرحله نمونه برداری در 50، 100 و 150 روز پس از کاشت کلزا صورت گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد دانه (2/4467 کیلوگرم در هکتار) از کشت کود سبز ماش و 50% نیتروژن شیمیایی+ نیتروکسین و کمترین عملکرد دانه (2/1434 کیلوگرم در هکتار) از تیمار شاهد (عدم کاربرد کود سبز و نیتروژن) حاصل شد. همچنین بالاترین عملکرد بیولوژک (5/10401 کیلوگرم در هکتار) از تیمار کود سبز مخلوط ماش و ارزن در ترکیب با کاربرد50 درصد نیتروژن شیمیایی+ تلقیح بذور با نیتروکسین و کمترین عملکرد بیولوژیک(3875 کیلوگرم در هکتار) از تیمار شاهد به دست آمد. بیشترین میزان شاخص سطح برگ کلزا در مرحلهی گلدهی (100 روز پس از کاشت) به میزان (51/4) در تیمار کود سبز ماش و تیمار تلفیقی کود نیتروژن و کمترین میزان شاخص سطح برگ به میزان (03/0) در نمونه برداری 150 روز بعد از کاشت در تیمار عدم کاربرد کود سبز و نیتروژن مشاهده شد. بیشترین وزن خشک علفهای هرز در تیمار آیش و عدم کاربرد کود نیتروژن (33/150 گرم در متر مربع) در مرحله ی اول نمونه برداری و کمترین وزن خشک علف های هرز (34/23 گرم در متر مربع) در مرحلهی سوم نمونه برداری از تیمار مخلوط ماش و ارزن و تیمار تلفیقی نیتروژن حاصل شد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد کاربرد گیاهان کود سبز در ترکیب با کودهای بیولوژیک و شیمیایی منجر به بهبود رشد و عملکرد کلزا و کاهش وزن خشک علفهای هرز شد.کاربرد گیاهان کود سبز از طریق کاهش رشد و جوانهزنی علفهای هرز در ابتدای رشد کلزا و فراهمی عناصر غذایی برای کلزا با کاربرد کود بیولوژیک نیتروکسین و عدم دسترسی به منابع برای علفهای هرز، بر رشد و توسعهی کلزا موثر بوده و بهبود رشد را حاصل کرده است. در مجموع نتایج حاصل از آزمایش نشان داد کاربرد گیاهان کود سبز در ترکیب با کودهای بیولوژیک و شیمیایی منجر به کاهش مصرف کودهای شیمیایی و همچنین بهبود رشد و عملکرد کلزا، افزایش میزان سطح برگ و در نتیجه کاهش وزن خشک علفهای هرز مزرعه کلزا گردید.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3437_738af21277f6e1ff8b9e9d904805cd1b.pdf
2017-02-19
137
154
10.22069/ejcp.2017.9919.1779
کود سبز
کود بیولوژیک نیتروکسین
شاخص سطح برگ
علفهای هرز
خاتون
دبیقی
dabighi.1366@hotmail.com
1
فارغ التحصیل کارشناسی ارشد اگرواکولوژی دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
اسفندیار
فاتح
e.fateh@scu.ac.irr
2
عضو هیات علمی گروه زراعت دانشگاه شهید چمران
LEAD_AUTHOR
امیر
آینه بند
aynehband@yahoo.com
3
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر قارچ Piriformospora indica بر عملکرد سویا و ارزن در کشت مخلوط از طریق شاخصهای رقابتی
چکیده سابقه و هدف: امروزه استفاده از سیستمهای زراعی کم نهاده و ابداع شیوههای نوین مدیریت بهرهبرداری از منابع به منظور دستیابی به اهداف کشاورزی پایدار اهمیت ویژهای پیدا کرده است. کاربرد کودهای زیستی به همراه کشت مخلوط از جمله راهکارهای مناسب جهت نیل به اهداف کشاورزی اکولوژیکی است، که میتواند تولیدات کشاورزی را در مکان و زمان افزایش دهند. استفاده از کودهای زیستی در کشت مخلوط ضمن افزایش حاصلخیزی خاک و کاهش مصرف کودهای شیمیایی، میتواند منجر به بهبود عملکرد کمی و کیفی گیاهان زراعی شود. قارچهای اندوفیت از مهمترین ریزجانداران خاک محسوب میشوند که با ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی و اکولوژیکی در گیاهان میزبان خود، عملکرد آنها را در واحد سطح افزایش میدهند. این پژوهش با هدف، تأثیر قارچ Piriformospora indica بر عملکرد، اجزای عملکرد و غلظت فسفر دانه سویا و ارزن در کشت مخلوط اجرا شد. مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سالزراعی 1394 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل کاربرد قارچ P. indica در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و الگوی کاشت جایگزینی در پنج سطح (تککشتی سویا (100S)، تککشتی ارزن (100M)، کشت مخلوط جایگزینی 33 درصد سویا+ 67 درصد ارزن (33S:67M)، 50 درصد سویا+ 50 درصد ارزن (50S:50M) و 67 درصد سویا+ 33 درصد ارزن (67S:33M) بودند. الگوهای مختلف کشت مخلوط به روش جایگزینی انجام شد و نسبتهای کاشت با تغییر تعداد ردیفهای کشت تنظیم گردید. یافتهها: نتایج نشان داد در الگوهای مختلف کشت مخلوط، بیشترین غلظت فسفر دانه سویا و ارزن به ترتیب 39/0 و 32/0 درصد در نسبت 50S:50M بدست آمد. تلقیح با قارچ P. indica غلظت فسفر دانه سویا و ارزن را به ترتیب 6/31 و 9/22 درصد نسبت به گیاهان تلقیح نشده افزایش داد. قارچ P. indica موجب افزایش تعداد خوشه در بوته ارزن در الگوهای مختلف کشت مخلوط گردید. تلقیح با قارچ P. indica، موجب افزایش تعداد خوشه در بوته ارزن در نسبت 50S:50M در مقایسه با تیمار شاهد (عدم تلقیح) به میزان 3/28 درصد گردید. بیشترین تعداد غلاف در بوته سویا در نسبتهای 50S:50M و 33S:67M (به ترتیب 0/54 و 8/53 غلاف در بوته) در شرایط تلقیح با قارچ P. indica بدست آمد. تلقیح با قارچ P. indica موجب افزایش تعداد دانه در غلاف سویا به میزان 4/16 درصد در مقایسه با گیاهان شاهد شد. ارزیابی نسبت برابری زمین نشاندهنده برتری تمام نسبتهای کشت مخلوط سویا و ارزن بر تککشتی آنها بود و تیمار 50S:50M بیشترین نسبت برابری زمین (14/1) در تلقیح با قارچ P. indica را به خود اختصاص داد. محاسبه ضریب غالبیت نشان داد که ارزن از غالبیت بیشتری نسبت به سویا برخودار بود. نتیجهگیری: کاربرد قارچ P. indica و کشت مخلوط جایگزینی ارزن و سویا با افزایش کارایی جذب عناصر غذایی باعث بهبود عملکرد و شاخصهای مختلف سودمندی کشت مخلوط ارزن و سویا گردیدند.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3438_83793b0028ad280d0f6ec3d8e5ef72a7.pdf
2017-02-19
155
178
10.22069/ejcp.2017.10399.1815
"فسفر"
"قارچ اندوفیت"
"کشت مخلوط"
"نسبت برابری زمین"
گودرز
احمدوند
gahmadvand@basu.ac.ir
1
دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان
LEAD_AUTHOR
سمیه
حاجینیا
hajinia.2010@gmail.com
2
دانشجوی دکتری فیزیولوژی گیاهان زراعی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلیسینا
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر غلظت های مختلف نانو کودهای کلسیم و مولیبدن بر رشد و گره زایی گیاه نخود سیاه (arietinum L. Cicer)
سابقه و هدف استفاده از نانو کودها به عنوان یک راهکار موثر در افزایش قابلیت دسترسی عناصر برای گیاه اخیرا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. با بکارگیری نانوکودها، زمان و سرعت رهاسازی عناصر با نیاز غذایی گیاه مطابق و هماهنگ می شود، لذا گیاه قادر به جذب بیشترین مقدار مواد غذایی بوده و در نتیجه ضمن کاهش آبشویی عناصر، عملکرد محصول نیز افزایش می یابد. بر این اساس، هدف از این تحقیق، بررسی پاسخ های رشدی گیاه نخود در مراحل مختلف رشد و نمو تحت تیمار با کودهای نانو کلسیم و مولیبدن بود. مواد و روش ها به منظور بررسی تأثیر نانو کود مولیبدن و کلسیم بر پارامترهای رشد و گره زایی گیاه نخود (Cicer arietinum L.)، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه پیام نور مرکز مشهد در سال 1392 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل مولیبدن در سه سطح 0، 2 و 4 پی پی ام و کلسیم در چهار سطح 0، 100، 200 و 300 کیلوگرم در هکتار بود که به فرم نانو اکسیدهای قابل جذب توسط گیاه، تهیه شدند. صفات مورد بررسی شامل ارتفاع گیاه، طول ریشه، سطح برگ، وزن خشک اندام های هوایی و ریشه، تعداد و اندازه گره های تثبیت زیستی نیتروژن و مقدار کلسیم و مولیبدن موجود در گیاه بودند. نتایج و بحث نتایج نشان داد که اثر سطوح مختلف کلسیم بر ارتفاع گیاه، تعداد گره تثبیت نیتروژن، وزن خشک ساقه، سطح برگ و کلسیم و مولیبدن موجود در گیاه از نظر آماری معنی دار بود. پارامترهای رشد گیاه نخود در سطوح مختلف کلسیم نسبت به شاهد افزایش معنی دار یافت. بیشترین ارتفاع بوته (سانتی متر) در غلظت 100 کیلوگرم در هکتار کلسیم مشاهده شد. بیشترین مقدار وزن خشک اندام های هوایی (6/0گرم در بوته)، سطح برگ (14 سانتی متر مربع در بوته) و تعداد گره تثبیت زیستی نیتروژن (27 گره در بوته) در تیمار 300 کیلوگرم در هکتار کلسیم و کمترین مقدار این پارامترها در شاهد مشاهده شد. اثر تیمار های مختلف کلسیم بر اندازه گره معنی دار نبود. اعمال سطوح مختلف نانواکسید مولیبدن فقط بر خصوصیات سطح برگ و کلسیم گیاه تاثیر معنی داری داشت. سطوح مختلف مولیبدن نانو بر سطح برگ، تاثیر کاهشی معنی داری نسبت به شاهد داشت. جذب کلسیم نیز در غلظت های 2 و 4 پی پی ام مولیبدن در گیاه افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشت. اثر متقابل کلسیم و مولیبدن فقط بر کلسیم و مولیبدن موجود در گیاه نخود سیاه تاثیر معنی داری داشت. بیشترین مقدار کلسیم گیاه در تیمار تلفیقی 4 پی پی ام مولیبدن و عدم اعمال نانواکسیدکلسیم مشاهده شد. بیشترین مقدار مولیبدن موجود در گیاه نیز به تیمار تلفیقی 4 پی پی ام مولیبدن و 300 کیلوگرم در هکتار کلسیم تعلق داشت که اختلاف آماری معنی داری با تیمارهای 0 و 2 پی پی ام مولیبدن در شرایط اعمال 300 کیلوگرم در هکتار کلسیم نداشت. افزایش pH خاک از طریق کربنات یا اکسید کلسیم، یک راه موثر در افزایش تعداد گره در لگومها می باشد. همچنین تغییر pH، دسترسی عناصر غذایی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد به طوری که جذب بعضی از عناصر نظیر مولیبدن تسهیل می گردد. نتیجه گیری به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که کاربرد توامان نانوکودهای کلسیم و مولیبدن می تواند اثر قابل توجهی بر خصوصیات رشدی نخود سیاه داشته باشد. این امر حاکی از آن است که کاربرد نانوتکنولوژی از طریق افزایش کارایی جذب و مصرف عناصر غذایی و کاهش آلودگی های زیست محیطی دارای پتانسیل بالایی بهبود تولیدات کشاورزی و امنیت غذایی موثر می باشد.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3439_e4057ecdbcbe3d4c47ea480b1645dea7.pdf
2017-02-19
179
199
10.22069/ejcp.2017.10095.1794
اندازه گره
تثبیت زیستی نیتروژن
سطح برگ
وزن خشک
الهام
عزیزی
azizi40760@gmail.com
1
استادیار گروه زراعت، دانشگاه پیام نور، ایران
LEAD_AUTHOR
آتنا
میربلوک
atena.mirbolook@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری شیمی و حاصلخیزی خاک دانشگاه ارومیه و مدرس مدعو دانشگاه پیام نور، ایران
AUTHOR
آسیه
بهداد
assiehbehdad@yahoo.com
3
دانشجوی دکتری فیزیولوژی گیاهی و مدرس مدعو دانشگاه پیام نور، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر همیاری باکتری سودوموناس فلورسنس در کاهش اثرات تنش شوری در کانولا (Brassica napus L.)
سابقه و هدف: تنش کلرورسدیم از مهمترین تنشهای محیطی است که به همراه تنش خشکی بیشترین سهم از تنشهای غیرزیستی در کاهش تولید گیاهان زراعی مختلف را به خود اختصاص داده است. باکتریهای محرک رشد گیاه در ریشه گیاهان تک و دو لپهای مستقر شده و بوسیله مکانیسمهای مستقیم و غیر مستقیم باعث تقویت رشد گیاه می گردند. باکتری های محرک رشد سیستم ریشه را تغییر داده و تولید هورمونهای گیاهی و سیگنالهای مختلف منجر به تقویت گیاه می شود. تلقیح گیاهان با باکتریهای ریزوسفری محرک رشد به همراه استفاده از ارقام مقاوم از راهکارهای مناسب در کاهش اثرات منفی تنش کلرورسدیم به شمار میرود. این آزمایش به منظور بررسی اثر تلقیح باکتری سودوموناس فلورسنس در تعدیل اثرات تنش شوری بر روی ارقام کانولا انجام گرفت. مواد و روشها: آزمایش در سیستم کشت هیدروپونیک به صورت طرح کرتهای دو بار خرد شده بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. فاکتور اصلی سه سطح کلرورسدیم (0، 150 و 300 میلی مولار)، فاکتور فرعی دو سطح باکتری (تلقیح و عدم تلقیح گیاهچهها با باکتری) و فاکتور فرعی فرعی شش رقم کلزا (Hyola308 Sarigol، RGS003، Amica، Hyola420 و Olga) بود. یافتهها: تجزیه و تحلیلهای آماری نشان داد که میانگین شاخص های رشد شاملRGR، AGR، LAR، NAR، LAD و RLGR و محتوای نسبی آب برگ (RWC) در سطوح مختلف کلرورسدیم و باکتری اختلاف معنیدار دارد. تنش باعث کاهش 50 درصدی میانگین شاخصهای رشد شد و تلقیح گیاهچه ها با باکتری به غیر از شاخص میانگین نسبت سطح برگ (LAR) در بقیه شاخصها اثر مثبتی در کاهش اثرات تنش داشت. اعمال شوری باعث افزایش 3 برابری پرولین برگ کلزا شد و این افزایش در ارقام تلقیح شده با باکتری در سطوح مختلف تنش بیشتر بود. میزان های محلول و محتوای کلروفیل a، b و کل با افزایش غلظت کلرورسدیم کاهش نشان داد. تنش کلرورسدیم باعث افزایش یونهای سدیم و کلراید و کاهش یون پتاسیم در برگهای گیاه کلزا شد، ولی تلقیح باکتری با گیاهچه ها باعث کاهش تجمع یونهای سدیم و کلراید و افزایش پتاسیم در ارقام کلزا شد. نتیجه گیری: با توجه به تجزیه های انجام شده در مورد میانگین شاخصهای رشد و صفات فیزیولوژیک مورد مطالعه میتوان نتیجه گرفت که اثر تنش شوری ناشی از کلرور سدیم با تلقیح باکتری سودوموناس فلورسنس سویه FY32 که مولد آنزیم ACC-دآمیناز است، تعدیل می یابد. حضور باکتری و همیاری آن با گیاه توانایی رشدی گیاه را به روشهای مختلف تقویت کرده و از این رو میتوان استفاده از باکتریهای محرک رشد را در کاهش اثرات تنش شوری و سایر تنشهای غیر زیستی معرفی کرد.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3440_7a8dfd1d777444c103b0b40c53730f7b.pdf
2017-02-19
201
220
10.22069/ejcp.2017.8748.1675
باکتری PGPR
تنظیمکنندهاسمزی
شاخصهایرشد
عناصریونی
کلروفیل
مرتضی
بازیار
m.bazyar@chmail.ir
1
دانشگاه تبریز
AUTHOR
علی
بنده حق
bandehhagh@yahoo.com
2
دانشگاه تبریز
LEAD_AUTHOR
داود
فرج زاده
farajzadeh_d@yahoo.com
3
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر محلولپاشی اسیدسالیسیلیک بر روی برخی از خصوصیات کیفی گیاه سیبزمینی
گیاه سیبزمینی محصول فصل خنک است و در مناطقی که تابستان گرم و طولانی دارند به خوبی رشد نمیکند، در نتیجه پوست نازکتری را تشکیل میدهد که به راحتی از گوشت جدا میشود. از مواد شیمیایی که در سالهای اخیر، اثرات آنها بر روی گیاهان پیازی و غدهای کار شده است میتوان سالیسیلاتها را نام برد. بنابراین پژوهشی در سال 1391 روی گیاه سیبزمینی رقم سانته صورت گرفت تا تاثیر ترکیبهای اسیدسالیسیلیک روی برخی از خصوصیات کیفی گیاه مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج تیمار در چهار تکرار در مزرعه سیبزمینی، واقع در روستای ولیکآباد شهرستان گرگان انجام شد. محلولپاشی در پنج سطح (صفر، 20، 100، 500 و 1000پیپیام) روی گیاهان مورد نظر در پنج مرحله و به فاصله دو هفته از یکدیگر صورت گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها نشان داد که برخی از خصوصیات مورفولوژیکی گیاه از جمله ارتفاع بوته تا اولین گل، تعداد غده در هر بوته، وزن کل غدههای یک بوته و برخی از خصوصیات کیفی از جمله میزان کلروفیل برگ، میزان ضخامت پوست غده، میزان سفتی غده، نشاسته غده و میزان کاهش وزن یک کیلو غده در طول انبارداری، به طور معنیداری تحت تاثیر تیمارهای اعمال شده قرار گرفتند. به طوری که بیشترین ارتفاع بوته، کلروفیل برگ، ضخامت پوست غده، سفتی غده، نشاسته غده و پایداری وزن غدهها در طی انبارداری، مربوط به غلظت 500پیپیام و همچنین بیشترین تعداد غده در بوته و وزن کل غدههای بوته، مربوط به تیمار اسیدسالیسیلیک با غلظت 1000پیپیام مشاهده شد.
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3441_0b1ef33a78d71a0cdfbae06c69ca59cb.pdf
2017-02-19
221
233
10.22069/ejcp.2017.2255.
اسیدسالیسیلیک
سیبزمینی
محلولپاشی
خصوصیات کیفی
ایمان
عمارلو
imanemarloo@yahoo.com
1
ناظر باغات انگور
LEAD_AUTHOR
کامبیز
مشایخی
kambizm@yahoo.com
2
عضو هیئت علمی گروه باغبانی دانشگاه کشاورزی گرگان
AUTHOR
محمد
خادم پیر
assak87@yahoo.com
3
dd
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
چکیده انگلیسی
https://ejcp.gau.ac.ir/article_3442_b02ba2fb234308847988284df139cfae.pdf
2017-02-19
1
26
10.22069/ejcp.2017.3442